ندا نیک روش پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳ - ۰۲:۳۰

عکس روی جلد که دسته‏ای از نوازندگان موسیقی آذربایجان را نشان می‏دهد، در سال 1916 در شهر تفلیس گرفته شده است. از آنجایی که در سده‌های گذشته، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان و نخجوان در قلمرو سیاسی ایران قرار داشته‌اند، وجود سازها و آوازهای مشترک در این قلمرو وسیع، امری طبیعی بوده است.

سندها و تصویرهای به دست آمده حاکی از آن است که تار ایرانی حداقل در قرن هجدهم میلادی در ارمنستان، قفقاز، آذربایجان، تاجیکستان و ایران کنونی رایج بوده است و پس از آن توسط صادق جان (میرزاصادق اسداوغلو، 1902- 1846 قفقاز) تغییراتی در تار ایرانی به وجود آورد تا تاری که امروزه به آن تار آذری می‌گویند به مرور زمان تکوین و تکامل یابد. اما همچنان آوازها برمبنای آنچه در ایران رواج داشته منطبق بوده تا به مرور زمان تغییر می‌یابد. آلبوم اخیرا منتشر شده موسسه ماهور حاوی دو سی‌دی است که ضبط ‌سال‌های 1915 تا 1960 میلادی منطقه قره باغ را در برگرفته و آوازخوانی استادان آن دوره قره‌باغ و جمهوری آذربایجان فعلی است که مجموعا 35 قطعه را شامل می‌شود و در کل می‌توان دو ساعت و 42 دقیقه از ضبط‏های آن روزگار را به خوبی شنید.

این مجموعه برگرفته از گزیده آثار غیرتجاری است که احتمالا به کوشش تاریل ممدف در سال 2005 در باکو به صورت یک کتاب و 16 سی‌دی منتشر شده است. همه خوانندگان این گلچین با عنوان « قره‏باغ خواننده‏لری» یعنی خوانندگان قره‏باغ، شهرت داشتند و اصالتا اهل قره‌باغ بودند. از میان 10 ساعت ضبط‏های ماندگار و برجسته، زیباترین و قدیمی‌ترین‌هایشان در این آلبوم گردآوری شده است. خوانندگان این مجموعه همگی از متولدین سال‌های 1861 تا 1930 هستند ازجمله آنها می‌توان به جبار قاریاغدی‏اُغلو، کچچی‏اُغلو محمد، مشهدی محمد فرضعلی‏اُف، مجید بهبوداُف، اسلام عبدالله اُف، قربان پیریم اُف، میرمحسن آقا سید شوشینسکی، زولفو آدی گُزَل‏اُف، خان شوشینسکی، یعقوب ممداُف و ابوالفتح علی‏‌اُف اشاره کرد که برای مثال فرضعلی‌اُف به غیر اجرای موقام‌ها در اجرای ترانه‌های قدیمی آذری که به ماهنی مشهورند تسلط داشته و به زیبایی آنها را نیز اجرا می‌کرده است.

شمار خوانندگان و نوازندگان اهل قره‌باغ نشان می‌دهد هنر موقام‌های موسیقی در گذشته و همین اواخر از جایگاه رفیعی برخوردار بوده است اما سرمنشاء موقام آذربایجان را باید در میان کوهه‌های قره‌باغ در اطراف شوشا جست‌وجو کرد؛ شهری که در میان همه شهرهای قفقاز نقش یک کنسرواتوار را ایفا می‌کرد. شوشا، یکی از شهرهای آذربایجان در ناحیه قره‌باغ است این ناحیه امروز در جمهوری آذربایجان واقع است. شوشا در قرن هجدهم میلادی و پس از آن به‌عنوان یک مرکز فرهنگی-هنری، هنرمندان بسیاری را در دامان خود پرورش داده است.

محمدرضا درویشی آهنگساز و پژوهشگر موسیقی در مصاحبه‏ ای که پیشتر در مورد ثبت تار به نام جمهوری آذربایجان با او داشتم ریشه موسیقی امروز جمهوری آذربایجان را از موسیقی ایران و هم خانواده موسیقی ردیف دستگاهی دانسته بود و این‌گونه تشریح کرده است: «موسیقی آذربایجان شرقی در دو حوزه‌ اصلی است. موسیقی عاشیقی که توسط عاشیق‌ها اجرا می‌شود و با موسیقی عاشیقی جمهوری آذربایجان در 80 درصد یکی است. دیگری مُقامات است که در واقع همانند موسیقی دستگاهی ماست که با تار آذربایجانی، کمانچه و دایره که به آن قاوال می‏گویند نواخته می‏شود، این نوع موسیقی نیز در شهرهای تبریز و باکو یکی است.

اما از آنجایی که شهر شوشا و جمهوری آذربایجان خارج از قلمروی ایران است و بنیاد موسیقی دستگاهی آذربایجان یا مُقامات در باکوست و تارنوازان، کمانچه‌نوازان، قاوال‌نوازان و خوانندگان تبریز همگی چشم به باکو دارند. لذا همان‌طور که در جلد اول کتابم دایره‌المعارف سازهای ایرانی گفته‌ام مُقامات، روایت آذری از ردیف دستگاهی موسیقی ماست. اگر شما صفحه‌های قدیمی 70 سال پیش را که در باکو منتشرشده، (صفحه‌های 33 دوری که بعد از صفحه‌های سنگی آمد) بشنوید همانند این است که طاهرزاده دارد می‌خواند؛ چراکه در این صفحه‌های موسیقی ایرانی و زبان آذری است؛ لحن کاملا فارسی است.

لحن، یا همان آواز در این صفحه‌های کاملا فارسی است گویی شما سیداحمدخان، طاهرزاده یا اقبال‌آذر می‌شنوید فقط زبان آذری است. اما هرچه زمان گذشت جنبه‌های ناسیونالیستی باعث شد که لحن هم به تدریج آذری شود. این صفحه‌ها امروزه موجود است. مُقامات از موسیقی ایران نشات گرفته است و اساسا اینها (موسیقی ردیف دستگاهی و مقامات) با هم ایجاد شده‌اند، نه اینکه این از آن یکی گرفته شده یا آن از این!

اینها دو فرزند دوقلو هستند که از یک مادر متولد شده‌اند. مقامات آذربایجانی و ردیف دستگاهی دوقلویی هستند که از یک رحم بیرون آمده‌اند! با این تفاوت که مقامات روایت آذری آن است و ردیف دستگاهی ما روایت فارسی‌اش.»

در بروشور این آلبوم نیز که ماحصل تحقیقات ژان دورینگ پژوهشگر و موسیقیدان شناخته شده فرانسوی در حوزه ایران و ترکیه و جمهوری آذربایجان است نوشته شده: «می‌توان گفت موسیقی هنری آذربایجان از سایر موسیقی‌ها به موسیقی ایرانی نزدیک‌تر است، به‌خصوص اگر ضبط‌های اوایل قرن بیستم را مد نظر قرار دهیم. این دو سی‌دی به خوبی بیانگر این قضیه هستند ضمن اینکه رضایت علاقه‌مندان به سبک آوازی ایرانی غالب در دوره قاجار و پس از آن را جلب می‌کند.» این ضبط‌ها در کنار کیفیت آوازی، دریافتی جذاب از کارگان عرضه می‌کنند.

خواننده در طول فقط سه دقیقه مقدمه، ضربی، تصنیف، ملیسم و تحریر (چهچه)، سکانس‌های دیگر و یک بخش اختتامی اجرا می‌کند. آنان در بسیاری از موارد، به‌خصوص در موقام‏های بزرگ مانند چهارگاه، سه گاه، ماهور یا راست نوعی مینیاتور موسیقایی ترسیم می‌کنند. بیشتر عناوین موقام‏ها و شعبه‌ها در موسیقی ایران هم وجود دارند هرچند نمونه‌هایی از آنها دیگر رایج نیستند. در این مجموعه جای چند موقام که امروزه محبوبیت زیادی دارند همانند بیات شیراز، شکسته فارش و شور خالی است.

از سوی دیگر در دوره کنونی شعبه‌هایی مانند عراق، سارنج، مخالف، حصار، عشاق، شوشتر، رهاب و دشتی به ندرت اجرا می‌شوند. خبرگان ردیف ایرانی از شنیدن این بخش‌ها لذت خواهند برد و همچنین درمی‌یابند که شوشتر و اصفهان آذربایجانی به نسخه‌های ایرانی خود بسیار نزدیکند. برخی تصنیف‌ها و آواز‌ها که تعدادشان هم کم نیست متعلق به‌گونه‌ای خاصند که به آواز ضربی ایرانی نزدیک‌ترند.

در این مجموعه سه قطعه از اجرای شهناز با دو خواننده وجود دارد یا قطعه‌ای به نام سه گاه میرزا حسین که شکلی از سه‌گاه است و نام آن احتمالا برگرفته از نام استاد آقامیرزا حسینقلی است چراکه سه گاه را با همین کوک نواخته و در روی صفحه‌های 78 دور ضبط کرده است. و یا بیات قجر که تقریبا شبیه بیات زند یا بیات ترک ایران است. همچنین ترانه «تهرانیم» (تهران من) با اجرای کچچی اُغلو محمد. یا مخالف سه گاه خوانده شده توسط ابوالفتح علی‌اُف که کاملا شبیه نسخه ردیف ایرانی روی می‌کُرُن است.



شارژ سریع موبایل