سمیه قاسمی چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۰

بازسازی "نقطه شکست" اثر کالت کاترین بیگلو تا چند هفته دیگر به نمایش عمومی درمی آید. فیلم اکشنی که برخلاف نسخه اصلی‌اش با برخورد سرد منتقدان مواجه شده است، برخوردی که به احتمال زیاد در عملکرد فیلم در گیشه نیز تاثیر خواهد گذاشت. در نسخه 1991 کاترین بیگلو، بازیگرانی چون کیانو ریوز و پاتریک سویزی در هسته مرکزی اثر هنرنمایی می‌کردند.

به نظر می‌رسد این ترکیب در نسخه 2015 که توسط اریکسون کُر کارگردانی شده است تکرار شده، از این لحاظ که بازیگری جوان و خوش آتیه چون لوک بریسی، در کنار بازیگر با تجربه و همه فن حریفی چون ادگار رامیرز، قرار گرفته است. از سوی دیگر کاراکتر اصلی زن فیلم کمی دچار تحولات مناسب روز شده و با نامی دیگر توسط تریسا پالمر ایفا شده است.

از دیگر کاراکترهایی که وام گرفته از نسخه اصلی هستند می‌توان به آنجلو پاپاس اشاره کرد، شخصیتی که توسط گری بیزی ایفا می‌شد و در 25 دسامبر امسال شاهد تجسم بخشی آن به وسیله بازیگر انگلیسی و توانمندی چون ری وینستون خواهیم بود.

تغییرات فیلم در زمینه ماموریت و کارهای گروه خلافکار اصلی داستان نیز اعمال شده است، به این معنا که ماموریت‌هایی که این گروه با سرکردگی بادی (رامیرز/سویزی) انجام می‌دهند در گذر زمان و پیشرفت‌های چشم‌گیر علمی و صنعتی ارتقا یافته است. با این تفاسیر این سوال پیش می‌آید که چرا کارشناسان فیلم را پیش از نمایش عمومی‌اش یک شکست تمام عیار به حساب می‌آورند؟

شاید دلیل اصلی آن ساده‌تر از چیزی باشد که به نظر می‌رسد، روایت دوستی مامور مخفی اف بی آی جانی آتا (بریسی/ریوز) با سردسته خلافکاران بادی در زمان خود طراوت خاصی داشت که امروز ندارد. ما در این سال‌ها شاهد ساخت آثار زیادی طبق همین فرمول دو رفیق بوده‌ایم.

آثار اکشن یا کمدی که این فرمول را بسیار کهنه شده و کلیشه‌ای جلوه می‌دهند. از سوی دیگر کارگردانی چون اریکسون کُر گرچه فیلم موفق «شکست ناپذیر» با بازی مارک والبرگ را در کارنامه دارد ولی عیار کارش تفاوت شایانی با کارگردان برنده جایزه اسکار کاترین بیگلو خواهد داشت.
بیگلو دانسته یا ندانسته استاد به وجود آوردن تعلیق در محیط‌های بسته و بخشیدن عظمت به نماهای ساده است. حال بماند که حضور ستاره‌ای چون سویزی در فروش و دیده شدن فیلم بسیار موثر بوده و معرفی چهره آینده‌داری چون کیانو ریوز در آن زمان مزید علت شده است.

زیرا اگر علاقه‌مندان سینما در خاطر داشته باشند بخش اعظم موفقیت فیلم مرهون ماجراهای پس از نمایش عمومی آن بود، در کمتر از سه سال پس از ارائه فیلم مخاطبان با اثری مواجه بودند که از سویی ریوز را به‌عنوان قهرمان فیلم «سرعت» در اوج محبوبیت در کنار قهرمان افسانه‌ای «رقص کثیف» و «روح» در خود می‌دید.

در هر صورت شرح حال وضعیت فیلم دهه نودی ربط چندانی به شکست محتمل نسخه 2015 نخواهد داشت، نسخه جدید نیز بازیگری چون ادگار رامیرز را قالب بادی به نمایش می‌گذارد که شاید از لحاظ قدرت ستاره بودن با سویزی قابل مقایسه نباشد ولی بازیگری بسیار توانا و آینده‌دار است.

در حقیقت شاید برای بازسازی آثار موفق دهه 90 زود باشد، عقیده‌ای که مسئولین کمپانی‌های فیلمسازی هالیوود به شدت با آن مخالف‌اند، زیرا در خبرهای مختلف سینمایی شنیده‌ایم که پروژه‌های دیگری نیز جز «نقطه شکست» در برنامه کاری کمپانی‌های بزرگ قرار گرفته است.

آثاری چون «سوپ اردک» محصول 1991 که به صورت عجیبی کمپانی پارامونت قصد دارد با گروه بازیگری و فنی نسخه اصلی آن را بازسازی کند و یا «میهمانی خانگی» که کارگردانی چون برت رتنر نیز برای بازسازی آن انتخاب شده است و از میان نمونه‌های بسیار مشهورتر که تا چندی پیش نقل محافل سینمایی بود می‌توان به بازسازی «صخره نورد» محصول 1993 با بازی سیلوستر استالون اشاره کرد که تا چندی دیگر بر روی پرده سینماها خواهد رفت.

به بهانه بازسازی این آثار قصد داریم 10 فیلم را با دلایل مستدل معرفی کنیم که جزو شاهکارهای دهه 90 هستند و به یقین ارائه نسخه‌ای امروزی از آن‌ها با شکست مواجه خواهد شد.


1 - باشگاه مشت زنی


 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند

 

چی هست: شاهکار به تمام معنا و اولین قانون باشگاه مشت زنی این است که نباید راجع به آن صحبت کنیم، وقتی نمی شود راجع بهش صحبت کرد پس طبیعتا نمی‌شود فیلم دیگری هم از روی آن ساخت.

چرا نباید بازسازی شود: با توجه به این‌که فیلم به صورت مستقیم طبقه‌ خاص اجتماعی را هدف قرار داده و بر ضد مصرف گرایی ساخته شده است ، بازسازی دوباره آن برخلاف حرف اصلی اثر خواهد بود، به تعبیری دیگر فیلم به اندازه‌ای کامل است که قصد بازسازی آن تنها باعث هدر رفتن منابع مالی می‌شود.

از طرفی فیلم را بهترین و کامل‌ترین اثر دیوید فینچر می‌دانند و هر کارگردان دیگری که برای بازسازی نسخه جدید انتخاب شود زیر فشار بسیار زیادی قرار خواهد گرفت.
 

2 - زیبایی آمریکایی


 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند
 

چی هست: شاید جهنمی‌ترین بحران میان‌سالی تاریخ سینما، شاید آثار مربوط به این موضوع دقیق، زیبا و یا شاهکار باشند ولی به این اندازه جهنمی نیستند و در داستان آن‌ها کیسه پلاستیکی وجود ندارد.

چرا نباید بازسازی شود: با تماشای دوباره «زیبایی آمریکایی» متوجه می‌شویم که کار دشواری است، تمام لایه‌هایی که فیلم به آن می‌پردازد را با یک بار دیدن متوجه شویم. از سویی دیگر لستر با نقش‌آفرینی زیبای کوین اسپیسی یکی از پیچیده‌ترین ضدقهرمان‌های سینما را تجسم بخشیده است که اتفاقات رخ داده برای او و سرهنگ فیتز دقیقا مناسب همان دوران است.

شما به سادگی در دهه جدید می‌توانید تلویزیون را روشن کنید و از ازدیاد ضدقهرمان‌ها دچار دلزدگی شوید. طبیعتا بازسازی این اثر بیشتر از هر نکته دیگری به دلیل تکرار شخصیت‌پردازی‌های دقیقی که داشت محکوم به شکست خواهد شد. البته استفاده دوباره از کیسه پلاستیکی هم احتمالا صدای تماشاگران را در خواهد آورد.
 

3 - فارست گامپ


 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند

 

چی هست: مشهورترین سفرنامه به دوران تلخ سیاسی آمریکا که در ایستگاه‌هایی چون جان اف کندی، ویتنام و بیماری ایدز توقف کرده و عامدانه توسط راهنمایی ساده و بی‌تکلف با نام فارست گامپ روایت می‌شود.

چرا نباید بازسازی شود: اگر فیلم «فارست گامپ» را دوست داشته باشید متوجه این واقعیت خواهید بود که علاقه‌ای به ادامه ارتباط با او ندارید. زیرا تام هنکس در قالب «فارست گامپ» تلفیقی از شخصیتی ساده و ماجراهایی عجیب را ارائه داده است که حاضر به تکرار آن لحظات نخواهیم بود.

این مساله به اندازه‌ای ریشه در پرحرف بودن کاراکتر اصلی دارد و شما دوست دارید همه‌چیز همان‌گونه که بوده و هست بماند و شاید با کمی اغراق بتوان ادعا کرد کسانی که فیلم را دوست دارند حاضر نیستند لحظه‌ای دیگر در اتوبوس یا تاکسی در کنار گامپ بنشینند و دوباره به خاطراتش گوش دهند.

اما اگر به فیلم «فارست گامپ» علاقه نداشته باشید هم تحمل افرادی که پیش می‌آیند و با هیجانی وصف ناپذیر از تماشای دوباره شخصی که یک گوشه نشسته و مهم‌ترین لحظات قرن بیستم را در خلال خاطراتش تعریف می‌کند لذت برده‌اند، کمی سخت است.
 

4 - لبوفسکی بزرگ


 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند
 

چی هست: یک اشتباه ساده در تشخیص هویت باعث کثیف شدن قالیچه شخصیتی با نام دود(رفیق) می‌شود و از برنامه‌های بولینگ تا دکوراسیون خانه‌اش را به هم می‌زند.

چرا نباید بازسازی شود: در کل بازسازی آثار برادران کوئن کار عاقلانه‌ای به نظر نمی‌رسد، تنها اشخاصی که قادر به بازسازی این آثار خاص هستند خودتان و جوئل کوئن هستید، به‌علاوه هیچ بازیگر دیگری بهتر از جف بریجز نمی‌توان یافت که تا این اندازه دود (رفیق) باشد.
 

5 - رفقای خوب


 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند
 

چی هست: یکی از بهترین فیلم‌های گنگستری ساخته شده تاریخ سینما، ولی اگر بخواهیم ریزبین باشیم فیلم ماجراهایی را روایت می‌کند که باعث می‌شود هنری هیل دله دزدی را به عضویت در یک گروه سازمان یافته گنگستری ترجیح دهد.

چرا نباید بازسازی شود: وجود شخصی چون اسکورسیزی در ژانری که در آن تبحر دارد به کنار، تیم بازیگری تکرار نشدنی به نظر می‌رسند، دنیرو، پشی و لیوتا به اندازه‌ای در نقش‌هایشان خوش نشسته‌اند که نمی‌توان جایگزین مناسبی برای آن‌ها متصور بود، فیلم بی‌نهایت هوشمندانه، بامزه و پیچیده است.
 

6 - محرمانه لس آنجلس


 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند
 

چی هست: یک فیلم نوآر دهه پنجاهی که در میان گرد و غبار دهه نود عرضه شد.

چرا نباید بازسازی شود: سوال ندارد! این فیلم به صورت عجیبی کامل و بدون نقص است و نه چیزی باید به آن اضافه کرد و نه می‌توان چیزی از آن کم کرد.

با هر دیدی بخواهید فیلم را بررسی کنید متوجه می‌شوید از داستان تا طریقه ساخت آن احتیاجی به تکرار یا ترمیم در قالب امروزی را ندارد و از جلوه‌های ویژه چشم‌گیر و یا تصویر سه بعدی هم که بی‌نیاز است.
 

7 - رستگاری در شاوشنگ


 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند

 

چی هست: مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان» در دهه 40 ! نه، واقعا تفاوت‌های زیادی دارند، فیلم رابطه انسانی دو مرد زندانی را به بهترین نحو روایت می‌کند و از طرفی مجالی است طولانی که با صدای مورگان فریمن حرف‌های عمیق فلسفی بشنویم.

چرا نباید بازسازی شود: ماجراهای فیلم در دهه 40 رخ می‌دهد، خود فیلم در دهه 90 ساخته شده است، زمانه ما چه چیزی دارد که بتوان به ماجراهای فیلم و یا ساختارش اضافه کرد؟ تصویر سه بُعدی از روبات‌ها؟
 

8 - فهرست شیندلر


 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند
 

چی هست: در بحبوحه جنگ جهانی دوم یک تاجر در لهستان تصمیم می‌گیرد از کارخانه‌اش به عنوان پناهگاه یهودیان استفاده کند و مانع انتقال آن‌ها به اردوگاه کار اجباری شود.

چرا نباید بازسازی شود: چون تنها استیون اسپیلبرگ است که می‌تواند در دهه نود استودیوهای فیلمسازی را راضی کند. فیلمی سیاه و سفید درباره وقایع جنگ جهانی دوم بسازد و در حین این‌که با احساسات تماشاگرش بازی می‌کند انتهای اثرش افسرده کننده نباشد.

تمام وجوه تکنیکی فیلم نیز کامل و بی‌نقص است. تکنولوژی امروزی هیچ تاثیری در روایت فیلمی که دیده‌ایم ندارد مگر این‌که سازندگان تصمیم بگیرند کت قرمز رنگِ دختر بچه انتهای اثر را مثلا قرمز‌ترکنند، زیرا یکی از دلایل جذابیت فیلم قالب سیاه و سفید آن است و نمی‌توان در آن دست برد.

 

9 - مسیر سبز


 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند
 

چی هست: داستان یک سیاه پوست درشت اندام و معجزه‌هایش که با شفا دادن تام هنکس باعث می شود زمانی که می‌خواهد او را برای اعدام آماده کند بیمار نباشد. البته در این میان ماجراهای زندگی یک موش هم در جریان است.

چرا نباید بازسازی شود: استیفن کینگ می‌گوید این بهترین فیلمی است که از روی آثار وی اقتباس شده، در نظر داشته باشید فیلم «درخشش» نیز توسط استاد کوبریک اقتباسی از آثار او است، بنابراین زمانی که هالیوود توانست آثار دیگر این نویسنده بزرگ را به درجه‌ای برساند که خودش هم راضی باشد به فکر بازسازی چنین اثری بیافتد. از طرفی فیلم بسیار طولانی است، برای بازسازی بهتر است به سراغ آثاری کوتاه‌تر و معمولی‌تر رفت.
 

10 - نجات سرباز رایان

 

 شاهکارهایی که نباید بازسازی شوند


چی هست: گروهی از سربازها باید جان خود را در خطر بیاندازند تا سربازی با نام رایان که تا کنون سه برادر خود را در جنگ از دست داده را نجات دهند زیرا ارتش آمریکا به شکل عجیبی با عذاب وجدان روبه‌رو شده است.

چرا نباید بازسازی شود: زیرا سکانس پیاده شدن نیروها در ساحل ابتدای فیلم از چیزی که هست بهتر نمی‌شود، ما هنوز هم گاهی کابوس این سکانس فوق‌العاده را می‌بینیم، بدون این سکانس شاید نیمی از جذابیت‌های فیلم خدشه‌دار شود. بنابراین زمانی نیمی از جذابیت یک فیلم بزرگ هنوز در ضمیر ناخودآگاه مخاطبین سینما کارایی دارد بازسازی همان سکانس بی‌مورد است و بازسازی ادامه فیلم غیرضروری.



شارژ سریع موبایل