آندره آ بوچلی را شاید بتوان یکی از بزرگ ترین خواننده های تنور (گونه ای از صدای مردانه در خوانندگی و اپرا) در تاریخ و شاید بزرگت ترین صدای تنور در قید حیات جهان به حساب آورد. چه کسی از اهل فرهنگ و هنر سی دی رومانزا (رومنس یا داستان عاشقانه به زبان ایتالیایی که برای اُپرا نوشته می شود) را در قفسه موسیقی خانه اش ندارد؟
بوچلی پس از فاصله ای 10 ساله مجددا قطعه هایی از آخرین آلبومش که آن را «سینما» نام نهاده، اجرا کرده است. این قطعه ها در سالن دالبی تیاتر، در هالیوود اجرا شدند؛ در حالی که سالن از ستاره های سینما پر بود، در ساعت 9 شب 27 نوامبر، این برنامه از شبکه NBC و رادیو تلویزیون منطقه ای نیز پخش شد. این اجرا از دید همگان بهترین راه برای گذراندن و لذت بردن از آخر هفته همراه با تعطیلات روز شکرگذاری و استراحت کردن بعد از یک خرید طولانی و خسته کننده در جمعه معروف به «جمعه سیاه» (که به حراج استثنایی آخرین جمعه ماه نوامبر گفته می شود) بود. جان تراولتا، اندی گارسیا، الی مک گرا و رایان اونیل فقط تعدادی از ستاره هایی بودند که صحنه این مراسم و اجرا را مفتخر کردند به معرفی قطعه هایی از سینما. این کنسرت توسط تهیه کننده افسانه ای، دیوید فاستر، میزبانی و مدیریت شد.
بوچلی گفته بود که باور دارد که موسیقی فیلم، یک گنجینه استثنایی هنری است. در این اجرا دوباره برخی از شاهکارهای سینما توسط این آهنگساز و خواننده افسانه ای زنده شد؛ قطعه هایی از لئونارد برنشتاین تا اینو موریکونه. اجرای عالی و صدای محشر و مخملی بوچلی سالن تئاتر را به وجد آورد. اجرا با قطعه «ماریا» از فیلم «وست ساید استوری» شروع شد و سپس قطعه «رودخانه ماه» هنری مانچینی از فیلم «صبحانه در تیفانی» اجرا شد. در آخر این اجرا فرصت بی نظیری برای پرسیدن چند سوال از آندره آ بوچلی پیدا کردم.
آهنگ و قطعه سینمایی مورد علاقه شما چیست و آیا این قطعه در این آلبوم سینمایی شما قرار دارد؟
در حقیقت همه آلبوم سینما نشانه ای از آهنگ های مورد علاقه من و دربرگیرنده بیشترین پاسخ این پرسش است. درونمایه این قطعه ها شباهت بسیاری با تمایلات ذاتی من دارد. مطمئنا قطعاتی هستند که بیشتر سازگار و همسان با صدای من است که مطمئنا بیشتر و بهتر به نظر می آید و خاص تر است. مانند قطعه های «موزیک آن شب»، «عشق من باش» و بسیاری دیگر. به هر حال حتی یک آهنگ هم در این آلبوم نیست که من آن را خیلی خیلی دوست نداشته باشم و مورد پسندم نباشد. برای من انتخاب ترانه ها و ملودی هایی در آواز ضروری است که قدرت تحت تاثیر قرار دادنم را داشته باشد. برای این پروژه من در جست و جوی آهنگ هایی بودم که مرا به فیلم هایی که در زندگی ام پراهمیت و خاص و تاثیرگذار بودند وصل کند؛ فیلم هایی که سبب رشد من شدند و تاثیرگذار و لذتبخش بودند.
رشته موسیقی فیلم، از همان نوجوانی همیشه مرا جذب می کرد. اغلب به این قطعات گوش می دادم و ذوق زده و منقلب می شدم. از آوازهایی که به وسیله فرانک سیناترا یا ماریو لانزا اجرا می شدند، لذت می بردم. این قطعه ها را گوش می کردم و با آن ها همراه می شدم بدون این که بدانم هر کدام مربوط به صحنه ای از یک فیلم هستند! موسیقی فیلم الزاما نباید به تم و شکل موسیقی کلاسیک، یا به صرفا حیطه موسیقی عاشقانه، محدود شود. باید آزادتر و رهاتر از این حیطه ها باشد؛ حتی در فیلم هایی که براساس سلیقه بازار ساخته می شوند.
به نظر شما بهترین قطعه موسیقی مربوط به کدام فیلم است؟
باید با افتخار بگویم که باعث مباهات من است که دوست ندارم فقط از یکی از آن ها نام ببرم، اماف یلم های زیادی بودند که تبدیل به شاهکارهای سینمایی شدند و همه در هر جایی از دنیا به آن ها علاقه مندند. من سپاسگزارم برای نبوغ خلاقانه آهنگسازان ایتالیایی مانند انیو موریکونه، نینو روتا، نکولا پیووانی، یا به هر حال نژاد موسیقی دان های ایتالیایی، مانند هنری مانچینی.
اولین هنرمند مشهوری که دوست داشتید چه کسی بود؟
وقتی که بچه بودم، مجذوب قهرمان های سینمایی می شدم که والدینم دوست داشتند. به عنوان مثال، فرد آستر و جینجر راجرز. پسری جوان بودم که برای اولین بار عاشق یک فیلم ایتالیایی به کارگردانی لینا ورتمولر شدم که بازیگر اصلی آن ماری آنجلو ملاتو بود. همچنین خیلی خوب به یاد می آورم که چطور توانستم دوره کودکی تا بلوغ را با عشق به سینما پشت سر بگذارم. سلیقه ام در آن مقطع اساس و به طور ریشه ای تغییر کرد، به طوری که فیلم های مورد علاقه ام در آن دوران فیلم های جنگی بودند (که به من این شانس را می داد که قهرمانی باشم که بر شیطان غلبه می کند) نه فیلم های عاشقانه و رمانتیک که وقتی بزرگ تر شدم بیشتر از آن ها لذت بردم.
اعتراف کنید که زیر دوش چه آوازی را می خوانید؟!
اجازه بدهید اعتراف کنم که من هر جایی آواز می خوانم، حتی زیر دوش! اما در کل آوازهای اپرایی را ترجیح می دهم اپرا همان طور که همیشه هم گفته ام، بهشت موسیقی است؛ شکلی از هنر متداول است که می تواند هیجانات قوی و تاثیرگذاری را در قلب شما در طول عمرتان به جای گذارد. بنابراین حتی زیر دوش هم من اغلب اجرای تک نفره از کارهای وردی، پوچینی و ماسکانی را می خواندم و می خوانم. من برای خواندن برخی از آوازهای کلاسیک مردم پسند به خود می بالم. دلم می خواهد بگویم که اخیرا برخی از آوازهایی که دوست داشتم، قطعه ای از فیلم «قصه عشق»، «پدرخوانده» و یا حتی فیلم «زندگی زیباست» بوده است.
و غذای مورد علاقه شما چیست؟
ترجیح می دهم یک غذا دارای جزییات و ریزه کاری فراوان باشد. غذاپختن همراه با خلاقیت و ایده و ترجیحا ساده و راحت و البته دارای عطر و طعم و چاشنی اصیل و باستانی. سفر کردن به دور دنیا به من تجربه های مختلف زیادی در مورد غذاها داده است. همیشه از پیشنهاد کردن یک مکان یا یک فرهنگ، حتی از طریق آن چه که روی میز سرو می شود، لذت می برم. اما باید اعتراف کنم که ترجیح من چیست: به سنت های محل تولد و کشورم پای بند هستم. عاشق پنیر پکورینو و سوسیس های خانگی هستم. عاشق پاستا با سس پستو، سس گوجه فرنگی یا سس گوشت و یا حتی به سادگی با روغن و پنیر پارمزان که بهتر است در سرکه ای خیسانده شود که از میوه های تاکستان خانوادگی ماست.