حتی اگر زمستان از ناجوانمردانه سرد بودن دست نکشد و زندگی زیر یک سقف، هنوز رویای آدم های زیادی در جهان باشد، هستند کسانی که تصویری امیدوارکننده تر از جهان ارائه می کنند. چهره های شناخته شده ای که در ایران و نقاط مختلف دنیا می توانند حتی در ثروت و دلخوشی غرق باشند اما از اعتبارشان، برای کمک به مرم پایین شهر استفاده می کنند.
این کمک ها گاهی بسیار بزرگ و پررنگ و گاهی، به یک ملاقات ساده دلگرم کننده در فصل سرد خلاصه می شوند. آدم هایی که خیابان خواب ها، کودکان کار و مبتلایان به بیماری های صعب العلاج را از یاد نمی برند و امیدوارند بالاخره روزی از راه برس که بچه ها، وادار به کار کردن نباشند، که راه های ساده تر و کم هزینه تری برای درمان از راه برسد و کارتن خوابی، تنها یک تعریف توی دنیا داشته باشد. یک تعریف ساده از خوابیدن، وقتِ تماشای کارتون!
بهنوش بختیاری
اواسط پاییز بود که بهنوش بختیاری در نیمه های شب به میدان شوش رفت و ساعتی را با کارتن خواب های معتاد این منطقه سپری کرد. او بلافاصله چند تصویر از این ملاقات ها منتشر کرد و برای مخاطبان اینستاگرام اش نوشت که همچنان در شوک گفت و گوهایی که آن شب داشته، باقی مانده است. او به خودش و دیگران نیز تذکر داد که حال این آدم ها را قضاوت نکنند و به جای قضاوت آن چه در زندگی آن ها گذشته، قدمی برای کمک کردن به کارتن خواب های معتاد بردارند و آن ها را به ترک کردن ترغیب نمایند. بختیاری در طول سال، در فعالیت های خیرخواهانه دیگری نیز حضور فعال داشته است. از جمله کنسرت خیریه ای که برای کمک به کودکان برگزار شد.
علیرضا حقیقی
ستاره خوش تیپ دروازه تیم ملی فوتبال در جام جهانی 2014 برزیل، به گفته خودش درگیر مدلی از اعتیاد است، اعتیاد به بازی فوتبال با بچه های حاضر در موسسه خیریه محک. علیرضا حقیقی در اولین سفر به ایران بعد از جام جهانی، درخواست های زیادی برای حضور در دفتر مجله ها برای مصاحبه یا ساختمان برندها برای تبلیغ داشت اما انتخاب او، تنها حضور در موسسه خیریه محک برای ملاقات با کودکان مبتلا به سرطان بود.
پسر بلندبالای تیم ملی، این روزها در کشور روسیه بازی می کند اما هنوز هم بعد از هر سفر به ایران، قبل از هر کار دیگری به محک می رود و رو به روی ضربات پنالتی پسران دوست داشتنی این موسسه قرار می گیرد. بچه هایی که شیمی درمانی، موهای شان را گرفته اما هنوز هم به اندازه علیرضا، خوش تیپ هستند.
بهاره رهنما
بخشی از راننده هایی که به طور معمول سرشان را به نشانه جواب منفی برای گل فروش های کوچک خیابانی تکان می دادند، امسال با یک غافلگیری بزرگ در خیابان های شهر رو به رو شدند. این بار پشت شیشه های ماشین، خبری از کودکان نبود و این بهاره رهنما بود که تصمیم گرفت در یک بعدازظهر سرد، به ماشین ها گل بفروشد و توجه آن ها را به سمت کودکان کار جلب کند.
بهاره درست به اندازه فعالیت در مدیوم های هنری مختلف، در مدیوم های ویژه مرتبط با خیریه نیز حاضر می شود. تقریبا در همه برنامه های خیریه و به ویژه زمانی که صحبت از کودکان کار باشد، رد پایی از رهنما نیز وجود دارد. ردپای این بازیگر احساساتی که هیچ فرصتی را برای حضور در بین جمع های خیریه از دست نمی دهد.
به کمپین های قانونی بپیوندید
کمپین های مردمی در بحران ها و این طور مسائل اگر به شکل سازماندهی شده عمل کنند، قطعا موفق تر عمل می کنند و در نهایت نتیجه بهتری می گیرند. درست است که حمایت های دولتی و ارگان هایی مانند شهرداری و... می توانند تاثیر بسزایی در این امر داشتند باشند؛ ولی همیشه این مسائل از حمایت ها و حرکت های خودجوش مردمی البته در چارچوب قانون شروع می شود. بی شک اگر ای حرکت های خودجوش و تشکل ها، منضبط باشند، نظر نیروهای دولتی را هم به خود جلب می کند. بنابراین حمایت آنها را نیز خواهیم داشت.
در همه جای دنیا زمانی که می خواهند معضلات اجتماعی خود را مانند فقر در سطح خیابان ها، بیماری ها و رفتارهای نادرست اجتماعی ریشه کن کنند، در وهله اول این شهروندان هستند که مانند زنجیر پشت سر هم قرار می گیرند و به همنوعان خود در راستای بهبود شرایط جامعه شان کم می کنند.
معتقدم اگر هر کس در جامعه وظیفه شخصی خود بداند که در این امر و در حد توان خود فعالیتی کند، خیلی از مشکلات جامعه حل می شود و قطعا اگر برای فعالیت به کمپین ها و گروه های قانونی بپیوندد اتفاقات خوبی می افتد.
از آن جایی که در حال حاضر سه مسئولیت اجرایی به عنوان سفیر چند بیماری دارم، درخصوص کمپین های حمایت از کارتن خواب ها فعالیتم در حد عضویت در تشکل ها است و سعی می کنم به نوبه خودم در این زمینه اطلاع رسانی و کمک کنم. به خصوص در زمینه معتادین و زنان باردار خیابانی که مشکلات اصلی جامعه ما هستند.
علی ضیا
برگزاری یک مسابقه دوستانه میان تیم منتخب کارتن خواب های تهران و تیم ستاره های هنر، تصمیم جالبی بود که با استقبال خوبی نیز همراه شد. هر چند که این اتفاق می توانست با هماهنگی بهتر شکل بگیرد و به کمک های مالی بیشتری به کارتن خواب ها بیانجامد. به نظر می رسید هدف این حرکت بیشتر از جمع آوری کمک برای این گروه، جمع کردن توجه برای آن ها بود و ثابت کردن اینکه کارتن خواب ها نیز توانایی انجام کارهای زیادی را دارند و شاید فقط به چند جرقه نیاز داشته باشند.
در این مسابقه، علی ضیا ستاره تیم خیابان خواب ها بود و در کنار این تیم، موفق به شکست دادن هنرمندان نامدار، روحیه خوبی گرفتند تا برای یک شب هم که شده، چراغ خیابان های شهر معنای واقعی تری پیدا کند.
احسان علیخانی
در هفتمین روز از محرم 94، این بار نوبت به مجری برنامه تلویزیونی ماه عسل رسید که به سراغ کارتن خواب ها برود و آن ها را با یک ملاقات غیرمنتظره غافلگیر کند. احسان علیخانی در کنار محمد سلوکی به حوالی دروازه غار رفت و شب متفاوتی برای جماعتی که تصور می کردند یک شب عادی دیگر را مثل همه شب های دیگر سپری خواهند خواهند کرد، رقم زد. آن ها در کنار خوشحالی از ملاقات با احسان و کمک هایی که به واسطه او تحویل گرفته بودند، به تهیه کننده ماه عسل اصرار می کردند که به برنامه دعوت شان کند و شانس روایت کردن قصه زندگی روی آنتن ماه رمضان شبکه سم را برای شان فراهم آور. اتفاقی که بعید نیست در یکی از قسمت های سال آینده ویژه برنامه ماه رمضان شبکه سوم، رقم بخورد.
شهاب حسینی
مسئولیت سنگین بازی در نقش شهید بابایی در سریال شوق پرواز، شهاب حسینی را بیشتر از همیشه به حضور در جشن های خیریه علاقه مند کرد. شهاب البته از آن دست بازیگرانی است که اهل فریاد زدن این کمک ها نیستند و سعی می کنند از نمایش تصمیم های خیرخواهانه در یک مقیاس گسترده، جلوگیری کنند. این بازیگر موفق در کنار همسرش، نمایشگاه خیریه ای را نیز برای کمک به کودکان راه اندازی کردند و همه عواید حاصل از فروش محصولات این نمایشگاه را، به موسسه های خیریه رساندند.
نیوشا ضیغمی
از چند سال قبل، به جمع حامیان رسمی حمایت از کودکان کار اضافه شده است. او یکی از سفرای انجمن حمایت از این کودکان است. انجمنی که در 4 نقطه مخلتف تهران به شکل جدی فعالیت می کند و در لاش است تا وزنه کار اجباری را از روی دوش بچه های کم سن و سال بردارد و برای آن ها حق تحصیل و تفریح و زندگی ایجاد کند. نیوشا ضیغمی در ماه های اول، حضور پررنگ تری در این خیریه داشت اما حتی در زمانی که مشغول فیلمبرداری بوده نیز همواره یکی از حامیان مالی این انجمن به شمار رفته است.
آتیلا پسیانی
تاکنون نزدیک به 2000 کودک مبتلا به بیماری نقص ایمنی کودکان، در ایران شناسایی شده اند. کودکانی که غالبا قربانی تاثیر منفی ازدواج های فامیلی شده اند و درمان شان تنها با هزینه های بسیار زیاد تا حدودی امکان پذیر است. در راه مبارزه با این بیماری آن ها البته تنها نیستند. موسسه خیریه کمک به بیماران نقص ایمنی کودکان در چند سال اخیر، کمک زیادی به این بیمارها کرده است.
سرشناس ترین چهره ای که با این موسسه همکاری می کند، یکی از بازیگران بسیار پرکار سینمای ایران است. آتیلا پسیانی از اردیبهشت ماه امسال به عنوان سفیر کمک به این کودکان انتخاب شده و اگر لا به لای سریال ها و فیلم ها وقتی به دست بیاورد، به کار افزایش اطلاع رسانی و جمع آوری کمک برای این کودکان مشغول می شود.
حدیث میرامینی: عمل گرا باشیم
بهتر است به جای اظهارنظر درباره این کمپین ها عمل گرایی مان را در این زمینه بیشتر کنیم. چون قاعدتا ما انسانیم و در هر شرایطی باید دست همدیگر را بگیریم. این قانون طبیعت است که به جای پا گذاشتن روی یکدیگر دست نیاز به سوی هم دراز کنیم. شخصا معتقدم کمک به دیگران به نوعی نیاز به خود است. در بدترین حالت، می توانیم این طور فکر کنیم که با بهتر شدن شرایط جامعه شرایط خودمان بهتر می شود.
حتی افرادی که به بیماری اعتیاد مبتلا هستند هم از این قاعده مستثنی نیستند و نباید آنها را از زیر چتر حمایت مان خارج کنیم. چرا که نیاز آنها به کمک بیشتر از دیگران است.
محمد سلوکی: لطفا مدیریت کنید!
اینکه مردم برای هموطنان خودشان زودتر از ارگان های دولتی پیشقدم می شوند، اتفاق خوشایندی است. چرا که شرایط کارتن خواب ها به شدت معضل ناراحت کننده ای است که بخش های دیگر جامعه را هم تحت تاثیر قرار می دهد. اصولا با حرکت های مردمی در هر جریان و اتفاقی موافقم و جای قدردانی دارد ولی با این روش نمی توان این معضل را ریشه کن کرد.
در مورد کمپین های مردمی در حمایت از کارتن خواب ها و حل مشکل لباس و غذای این انسان ها همین مساله صدق می کند. نمی خواهم منکر خوب و انسانی بودن این اتفاق شوم ولی آیا با حل مشکل غذا و لباس آن هم در سطحی محدود معضل این افراد حل می شود. شبی که به دعوت دوستان برای بازدید از شرایط کارتن خواب ها به منطقه رفتم با یک فاجعه انسانی رو به رو شدم. واقعا دیدن انسان ها در آن شرایط خیلی سخت بود و اینکه می دانستیم در این شرایط چه خطراتی آنها را دنبال خواهد کرد.
خاطرم هست همان شب افرادی که از سکونت این کارتن خواب ها در آن منطقه نفع می بردند با هر روشی مانع از کمک ما به این افراد می شدند. همان جا به این نتیجه رسیدم اگر مشکل این افراد که خیلی بیشتر از غذا و لباس شان است حل نشود، تبعات آن گریبانگیر همه ما می شود. ولی متاسفانه در جامعه ما همه چیز مقطعی است. مدتی موجی ایجاد می شود و به طور مثال اتفاقی مد می شود که همه از اتفاقی خوش مان می آید و در زمانی دیگر همه با هم از ماجرایی ابراز تنفر می کنیم.
متاسفانه مدت هاست که در نهادها و ارگان های فرهنگی هزینه های هنگفتی صرف تهیه بنرها و... می شود که هیچ گونه تاثیری ندارد. در صورتی که این هزینه ها می تواند در حمایت از این حرکت های خودجوش مردمی صرف شود و در ادامه این حرکت ها را مدیریت کرد تا مشاوره های صحیح راهکارهای مناسبی پیدا کنند. مردم با این توان مالی تنها می توانند غذا و لباس عده کمی از این افراد را تامین کنند و این افراد نیاز به کمک های بیشتری دارند.
مشکلات اصلی بچه هایی هستند که در این فضا به دنیا آمده و رشد می کنند. مشکل بزرگ دیگر اعتیاد اکثر این افراد است. جوانانی که بسیاری از آنها جایشان اینجا نیست ولی به دلیل سوء مدیریت دولتمردان اینجا هستند. تا جایی که مردم فقط برای اینکه این افراد را از مرگ نجات دهند، غذا و لباس گرم در اختیارشان قرار می دهند.
عارف لرستانی: فراخوان به بابک زنجانی و دوستان...
زمانی که مشغول ساخت آخرین مستندم بودم شب های زیادی از خیابان های جنوب تهران می گذشتم و حضور کارتن خواب ها در این مناطق به وضوح می دیدم. کارتن خواب هایی که بیشترشان معتاد بودند ولی در بین آنها زنان و بچه ها هم کم نبودند. این اتفاق بسیار دردناک است و شاید زودتر از اینها باید به فکر این معضل می افتادیم.
تشکل ها و کمپین های مردمی زیادی هم در این راستا تشکیل شده ولی مگر مردم عادی چقدر می توانند در ریشه کنی این مساله تاثیرگذار باشند؟ یک کارمند معمولی یا یک هنرمند و بازیگر چقدر می تواند در این امر تاثیرگذار باشد و از نظر مالی برای ایجاد گرمخانه های مناسب این کارتن خواب ها کمک کند؟ به نظرم یک فراخوان به برخی آقایان که اموال این کارتن خواب ها را خوردند، بدهند که رابین هود شوند و گوشه ای از اموالی که جمع کرده اند را برای این مساله خرج کنند. فراخوان به امثال ب. زها بدهی که با پولی که جمع کرده اند فقط گرمخانه برای این بی سرپناه ها درست کنند، نه خانه. ما هنرمندان هم در مراسم هایی که ترتیب داده شود، شرکت می کنیم تا اگر خانواده های آنها بخواهند هنرمندان را ببینند به این مراسم بیایند و کمکی هم به حل این معضل بکنند.
امین زندگانی: آموزشگاهی رایگان تاسیس می کنم
جسته و گریخته از طریق فضای مجازی و اخبار با این کمپین ها و فعالیت شان آشنا هستم. خوشبختانه گرمخانه هایی هم در این راستا راه اندازی شده است که این امر به خصوص برای زنان کارتن خواب بسیار لازم بود. متاسفانه در سال های اخیر به واسطه مهاجرت های بی شمار مساله اسکان در تهران و شهرهای بزرگ، به یکی از معضلات مهم اجتماعی تبدیل شده است که بی شک حل این معضل کمک جدی همه مردم را می طلبد. اینکه در این شرایط تنها از ارگان های دولتی توقع داشته باشیم کار درستی نیست. آن هم در شرایطی که بیشتر ارگان ها درگیر مساله تیم انتخابات و مسائل سیاسی هستند. پس بهتر است خودمان دست به کار شویم و به حمایت هموطنان مان بشتابیم.
همچنین شخصا تصمیم دارم آموزشگاه هنرهای نمایشی راه اندازی کنم که با کمک چند ارگان و کمپ های ترک اعتیاد دولتی به افرادی که اعتیاد خود را ترک کرده اند؛ آموزش های رایگان در زمینه هنری و فرهنگی ارائه دهیم.
آزاده نامداری: سطحی نباشیم
خوشبختانه مردم ما همیشه در جریان های این چنینی حضور دارند ولی بهتر است به این مسائل عمقی نگاه کنیم و تنها با یک کار سطحی این جریان را تمام نکنیم. اینکه این زمستان را با تهیه لباس و غذا برای کارتن ها پشت سر بگذاریم کار چندان ریشه ای نیست. البته که جای تقدیر دارد ولی معتقدم کاری کنیم که حداقل غذا و لباس این افراد برای پنج زمستان تامین شود نه فقط همین امسال و این اتفاق نیازمند گسترده تر شدن کمپین ها است و بدون مدیریت و دخالت نهادهای دولتی امکان پذیر نیست. اگر این نهادها در این امر کنار مردم باشند بی شک می توانند این معضل را که مدتی است دامنگیر جامعه مان شده تا اندازه ای ریشه کن کنند. حداقل به انداز ای که به وضوح در خیابان های شهرمان شاهد این شدت از فقر نباشیم.
سپند امیرسلیمانی: دزدان عزیز، خواهش می کنم؟!
هیچ کس فکر نمی کند که چنین تشکل های مردیم بی فایده است. همین که هنوز در جامعه مان مردم حواس شان به دیگران است و برای لباس و غذای کارتن خواب ها تلش می کنند جای شکر دارد. ولی دست دارم این کار ادامه پیدا کند و این حرکت خودجوش فقط به امسال و فصل زمستان نباشد. البته مردم تنها می توانند غذا و لباس این افراد را تامین کنند ولی حضور نهادهای دیگر برای سامان دادن به معضل واجب است. هنرمندان هم هر کمکی از دست شان بر می آِید دریغ نخواهند کرد و بارها ثابت کرده اند همیشه در کنار مردم و این تشکل ها هستند. ولی دوست دارم خواهشی کنم از دزدان و سارقین محترم که سراغ این غذاها و لباس ها نروند. چون شنیده ام برخی از سارقین غذاهایی که مردم در این یخچال ها می گذارند را بر می دارند و می فروشند.
لئو مسی
در یازدهمین روز از ماه مارچ 2012، لئو مسی به صورت رسمی به عنوان یکی از سفرای یونیسف انتخاب شد. او حالا در کنار دیوید بکام یکی از دو فوتبالیستی است که به عنوان سفیر جهانی در یونیسف فعالیت می کنند. داستان مسی و این نهاد البته هرگز داستان تازه ای نیست. او در بود شهرت اش از سال 2004، چه در اسپانیا و چه در آرژانتین از مراکز یونیسف حمایت می کرد.
فوق ستاره آرژانتینی بارسا در سال 2007، یک میلیون دلار به یکی از مراکز نگهداری از کودکان که با یونیسف مرتبط بود کمک مالی کرد. او تاکنون در 11 برنامه جدی این نهاد شرکت کرده و چند ویدئو نیز در این ارتباط با صحبت هایش ضبط شده اند. بنیاد خیریه مسی در سال 2007 برای کمک به تحصیل و سلامتی کودکان در نقاط مختلف کره زمین تاسیس شد.
فوق ستاره بارسلونا که در کودکی با مشکل هورمونی دست و پنجه نرم می کرد، این امکان را پیش روی هموطنان کوچکش گذاشت تا با مراجعه به بنیاد او، بتوانند درمان های این چنینی را با هزینه ای بسیار کم پشت سر بگذارند. لئو در سال 2010 مبلغ 600 هزار دلار برای ساخت بیمارستانی در محل تولدش روزاریو هزینه کرد و شنیده می شود در نظر دارد در آینده ای نزدیک نیز به ساخت چند بیمارستان دیگر در آرژانتین کمک کند.
بنیاد خیریه مسی، هماهنگ کننده های چند دیدار خیریه در هر سال نیز هست. این بنیاد در سال 2014 به جا به جایی ناسالم هزینه های دریافت شده برای برگزاری دیدارهای خیریه متهم شد. اتهامی که البته هنوز به اثبات نرسیده است.
سلنا گومز
جوان ترین سفیر یونیسف. این لقب برای چند سال در اختیار این بازیگر و خواننده موفق قرار داشت. همکاری سلنا با یونیسف، برای کمک به کودکان بی سرپرست بود اما او به همین کار بسنده نکرد و تلاش هایش برای کمک به بچه های بدون سرپرست را گسترش داد تا در سال 2014 با کمک 2 میلیون یورویی به بی سرپرست ها، مورد توجه قرار گرفت. این مبلغ، توسط هواداران او پرداخت شده بود اما نادیده گرفتن نقش گومز نیز امکان پذیر به نظر نمی رسید. به هر حال این خود بود که در اجراهایش، برای این کار خیریه تبلیغ کرد و توانست هوادارانش را برای این کار خیریه مجاب کند.
آندره آ بوچلی
چیز زیادی تا پایان سال 2015 میلادی باقی نمانده بود که قطعه معروف «ماما» از آندرا بوچلی، در میدان تایمز نیویورک خوانده شد. در ابتدا همه مردم حاضر در آن منطقه از شهر تصور می کردند این آهنگ، توسط یک نوازنده دوره گرد اجرا می شود اما خیلی زود حجم انبوهی از افراد این خواننده را احاطه می کنند و مشخص می شود که او خودِ آندره آ بوچلی است. هنرمندی که به منظور حمایت از کارتن خواب ها و بی سرپناهان نیویورک، با یک گیتار در گوشه یکی از مشهورترین میدان های جهان مشغول خواندن یکی از الهام بخش ترین آهنگ های زندگی اش شد تا تجربه ای تکان دهنده برای نیویورکی ها بسازد. بوچلی در طول تنها چند دقیقه، 500 دلار به دست آورد و این مبلغ را به موسسه حامی بی خانمان ها تقدیم کرد.
جاستین بیبر
شاید در بین مخاطبان جدی موسیقی پاپ و به ویژه علاقه مندان به مایکل جکسون، او یک چهره منفور به شمار برود و رفتارهایش روی استیج نیز هیچ کمکی به این وضعیت نکرده باشد اما جاستین، دقیقا به همان بدی که تصور می شود، نیست. شما می تواند مدل موها، لباس پوشیدن یا مدل خواندن او را دوست نداشته باشید اما ساخت یک تصویر مطلقا منفی از این خواننده جوان نیز نسبتی با حقیقت ندارد.
بد نیست بدانیم که جاستین در مدت یک سال، یک دلار از قیمت همه بلیت های فروخته شده برای اجراهایش را به کارهای خیریه اختصاص داد. او به تنهایی یک میلیون دلار برای کمک به زوج هایی که در خیابان زندگی می کردند و هیچ خانه ای برای خودشان نداشتند، هزینه کرد.
دیوید بکام
بنیاد خیریه دیوید بکام و همسرش در یک سال اخیر، مبلغ یک میلیون پوند را برای کمک به کودکان هزینه کرده است. این بنیاد که به وسیله مادر ویکتوریا، جکی آدامز اداره می شود، در سال های اخیر پیشرفت قابل توجهی داشته است. بکز و همسرش در این نهاد روی موضوع خاصی تمرکز نکرده اند و به نوعی جا را برای کمک به همه اتفاق های اطراف شان باز گذاشته اند. برای مثال آن ها مدتی پیش مبلغ 2.5 میلیون پوند را برای کمک به بیماری ایدز هزینه کردند و مدتی بعد، کمک برای غلبه به بیماری های مرتبط با چاقی را در برنامه هایشان قرار دادند.
این بنیاد خیریه، تنها کانال کمک بکام به مردم دنیا نیست. او همین چند وقت پیش مبلغ زیادی را به بنیاد خیریه مبارزه با بیماری مالاریا اهدا کرد. بی جهت نیست که کاپیتان سابق تیم ملی انگلستان را با عنوان خیّرترین فوتبالیست همه تاریخ می شناسند.
ریحانا
«مثل الماس بدرخش». این نام یکی از هیت ترین موزیک ویدئوهای این خواننده پرمخاطب آمریکایی است. ویدئویی که بخشی از درآمدهای ناشی از فروش آن، در اختیار سه موسسه خیریه مرتبط با کودکان قرار گرفت. ریحانا معمولا پای ثابت حضور در برنامه های خیریه است. او امسال با پوشیدن یکی از عجیب ترین و بلندترین لباس های تاریخ که سه نفر برای نگه داشتن آن انتخاب شده بودند، در خیریه موزه متروپولیتن آمریکا حاضر شد و توجه مردم زیادی از نقاط مختلف جهان را به این خیریه جلب کرد. تنها حضور او، کافی خواهد بود که دوستدارانش رقم های سنگینی را به هر موسسه خیریه ای پرداخت کنند.
کریستین استوارت
بازیگر محبوب سریال «گرگ و میش» برای کمک به بی خانمان های آمریکایی، دست به حرکات جالب توجهی زده است. استیوارت که این روزها در کانون توجه است و رفته رفته دارد به یک بازیگر مهم در سینمای آمریکا تبدیل می شود، یک بار از هوادارانش درخواست کرد که در یک روز و ساعت خاص، مبلغی را به یک موسسه خیریه پرداخت کنند و از رقم پرداختی شان عکس بگیرند و برای او بفرستند.
اتفاق جالب تر زمانی رخ داد که او یکی از لباس هایش را نیز به حراج گذاشت و همه پول آن را به خیریه حمایت از بی سرپناهان تقدیم کرد. استوارت این لباس را در یکی از سکانس های معروف سریال گرگ و میش بر تن داشت. او این کار را با یک جفت از کفش های مورد علاقه اش نیز انجام داد و مبالغ ویژه ای را نیز جمع آوری کرد.
اپرا وینفری
ملکه مجری های تلویزیونی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین زن های کره زمین شناخته می شود. اپرا که دوران کودکی بسیار سختی را سپری کرده بود، سال ها با برنامه هارد تاک اش خوش درخشید و تبدیل به یک میلیونر خودساخته شد. اپرا که در کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته بود، این تجربه تلخ را تبدیل به بهانه ای برای کمک به کودکانی کرد که در شرایط کودکی او قرار داشتند.
او 13 سال قبل موسسه خیریه اش را تاسیس کرده و حالا که از اجرا دور شده وقت بیشتری برای مدیریت آن دارد. تمرکز فعالیت های این موسسه، بر نگهداری از کودکان بی سرپرست و فراهم آوردن شرایط تحصیل برای کودکانی است که امکان آن را ندارند. وینفری چندین بار به آفریقا سفر کرده و مستقیما به کمک به کودکان این منطقه از جهان پرداخته است.
شارلیز ترون
شاید بسیاری از هواخواهان این بازیگر خوش چهره هالیوود ندانند که او ر یکی از روستاهای آفریقای جنوبی متولد شده است. او اولین چهره آفریقایی به شمار می رود که موفق شده است جایزه بهترین بازیگز زن را از آکادمی اسکار دریافت کند. ترون هیچ وقت ریشه هایش را از یاد نبرده و اگرچه ذره ای شباهت به مردم آفریقا ندارد، هیچ وقت کشور محل تولدش را انکار نکرده است.
به گفته شارلیز، آفریقا جای ویژه ای در قلب او دارد و هیچ وقت اهمیت اش را برای این بازیگر از دست نداده است. ترون که حالا در اوج دوران بازیگری به سر می برد و دستمزد زیادی برای هر کار دریافت می کند، به تازگی بار دیگر به آفریقای جنوبی سفر کرده تا به موسسه خیریه ای که خودش در این کشور تاسیس کرده سر بزند.
در عکس هایی که این اواخر از ترون منتشر شده، او مستقیما وظیفه واکسن زدن به تعدادی از کودکان آفریقایی را بر عهده گرفته و مثل یک پرستار ساده در این کشور کار می کند.