بازی محلی سایه بردك
این بازی را هم پسران بازی میكردند و هم دختران برای شروع بازی ابتدا چند نفری جمع میشدند كه در این بازی تعداد مطرح نبوده است مدتی هم بازی میكردند كه هوا مهتابی بوده باشد همه افراد سر ردیف ایستاده و یك نفر را از میان خود به عنوان رئیس انتخاب میكردند رئیس یك سنگ گرد برداشته و سنگ را پرتاب می كرد تا مشخص شود كه سنگ در سایه چه كسی میافتد شخصی كه سایه آن سنگ رویش بود باید دنبال بقیه افراد میدوید و دست و روس سر آنها میگذاشت دست روی سر هر كه مینهاد آن شخص با شخص اول همكاری میكرد تا الی آخر ...
بازی محلی جیجه خروس
ابتدا، بازیکنان در قسمتى از آب دریا دور هم جمع مىشوند. سپس یک نفر بهنام استاد با دست آب را آنقدر بههم مىزند تا کف کند. پس از چند دقیقه، رفتهرفته آب صاف و راکد مىشود. استاد پنجههاى خود را بههم قفل کرده و دستهاى خود را دایرهوار روى آب مىگذارد. بازیکنان به آبهائى که بین دستهاى استاد قرار گرفته تلنگر مىزنند. هنگام تلنگر زدن انگشت هرکس محکم به آب خورد و قلپ صدا کرد جیجه (جوجه) است و هرکس که انگشت آن آهسته صدا کرد خروس مىشود.
اگر تعداد خروسها از یک نفر بیشتر بود، کار را تکرار مىکنند تا فقط یک خروس باقى بماند. نفرى که خروس شود، بازنده است. بازیکنان جائى را، مثلاً بند یک کشتى را بهعنوان دکه انتخاب مىکنند و بعد همگى به آب مىزنند. در اینجا خروس موظف است بهوسیله ٔ شنا، جیجهها را تعقیب کند. ضمناً باید مراقب باشد کسى خودش را به دکه نرساند. اگر خروس موفق شد یکى از جیجهها را گر کند برنده مىشود و اگر موفق نشد، یعنى اگر جیجهاى خود را به سردکه رسانید، باز خروس بازنده است و بازى بههمین ترتیب از نو شروع مىشود.
بازی محلی چوكیلی
این بازی مخصوص مردان میبود.م یك چوب بزرگ 80 سانتیمتر و یك چوب كوچك 10 سانتی تهیه كرده و زمین بازی به شكل یك دایره میباشد كه به آن داكه میگویند و گروه برنده در آن دایره چوب كوچك را به سمت بیرون پرتاب میكنند و تیم مقابل متقابلاً آن را به طرف دایره (داكه) پرتاب میكنند كه تیم برتر بایستی از ورود چوب كوچك (كیلی) به درون دایره جلوگیری بعمل آورند.