ستارههای ترکیهای درست مثل سینما و تلویزیونشان درحال پیشرفتاند. آنها قواعدستارهبودن را یاد گرفتهاند و میدانند که اگر میخواهند بزرگ باشند، باید به اصول حرفهای احترام بگذارند.
وقتی مجله GQ از بازیگران سریال حریم سلطان دعوت میکند همه آنها بدون هیچ پیششرطی میآیند و کمک میکنند تا گفتوگوی خوبی از آب دربیاید و پروژه عکاسی هم به بهترین وجه انجام شود؛ چیزی که در سینما و تلویزیون ما شبیه رؤیاست، برای آنها یک عرف تثبیت شده است. در این گفتوگوی 9 نفره هرکدام از ستارههای حریم سلطان از نقششان و این سریال گفتهاند.
از رؤیا تا واقعیت!
هالیت ارگنچ: زمانیكه پیشنهاد بازی در نقش سلیمان به من داده شد، به دلیل علاقهای كه به تاریخ داشتم تا حدی با این شخصیت آشنا بودم ولی واقعا آشناییام بسیار اندك بود. مدتی وقت داشتم تا كار در این سریال را شروع كنم و به همین دلیل سعی كردم اطلاعاتی درباره این شخصیت كسب كنم ولی واقعا اطلاعات قابلتوجهی درباره او وجود نداشت كه بشود سریالی با این عظمت از آن ساخت.
مهمت گونسور: درواقع من این سریال را به چشم یك كار عظیم تاریخی نگاه میكنم و خیلی درگیر داستانهای واقعی و ساختگی آن نیستم! برای من حضور در این كار عظیم مهم بود و اینكه بتوانم در نقشم به بهترین شكل عمل كنم. من و هالیت ارگنچ تفاوت سنی زیادی نداریم و به همین دلیل برایم سخت بود در نقش پسر او بازی كنم!
اوزان گوون: تاریخ برای من همیشه یك موضوع جذاب بوده است اما درباره این كار واقعا سختیهای زیادی داشتیم چون موضوع اصلی سریال درباره بخشی از زندگی آدمهای آن دوران بود كه تعریف تاریخی صحیحی نداشتند و این یعنی نویسنده باید خلاقیت زیادی داشته باشد و درواقع داستان این سریال برایم یك كتاب تاریخ جدید بود.
انگین اوزتورك: داستان این سریال از این جهت برایم جذاب بود كه ما تاكنون در كشورمان كاری با این تركیب و عظمت نساخته بودیم و همین موضوع برایم بیشتر ایجاد جذابیت میكرد كه در این كار حضور داشته باشم. هرچند میدانستیم كه شاید داستانی دور از واقعیت داشته باشد ولی برایم بسیار جذاب بود.
آراس بولوت اینملی: نكتهای كه درباره این سریال وجود دارد این است كه به دلیل نوع ساخت آن، داستان و شخصیتها و حتی دكورها همگی غلو شده هستند و دلیلی نداشت كه خودم را درگیر واقعی یا غیرواقعی بودن داستان كنم!
تولگا ساریتاش: من علاقه شدیدی به تماشای آثار تاریخی مخصوصا آثار هالیوود دارم و در همه جای جهان وقتی قرار است كاری تاریخی ساخته شود، بیش از واقعی بودن داستان، پروداكشن كار مهم است و باید برای بیننده جذاب باشد. شاید در این سریال هم اتفاقات غیرواقعی وجود داشته باشد ولی مهم جذب مخاطب است.
سارپ آكایا: استناد من به شخصیتها و داستان این سریال درواقع همان فیلمنامهای بود كه در اختیار داشتیم چراكه آن فیلمنامه با تحقیق زیادی نگارش شده بود، هرچند به دلیل مبهم بودن برخی اتفاقات، نویسنده ناچار بود كه بخشهایی را با ذهن خلاق خود ایجاد كند. با این حال كار باورپذیری بود.
سلیم بایراكتار: اینكه آدمهای این سریال چقدر واقعی هستند را باید از مردم پرسید ولی چیزی كه من به عنوان یكی از بازیگران این اثر میتوانم بگویم این است كه به هر حال ما بخشی از تاریخ را ساختهایم كه تا به امروز برای مردم ما مجهول بوده و اتفاقاتی را نشان دادیم كه عامه مردم از آن بیخبر بودند!
سركان آلتونوراك: سختترین بخش این سریال همان داستان آن بود چون ایجاد این همه شخصیت واقعا منبع تاریخی نداشته و نخواهد داشت. شما نمیتوانید بگویید تكتك این شخصیتها واقعی بوده یا غیرواقعی بودند! مهم باورپذیر كردن آنها بود.
نقشهای باورپذیر!
هالیت ارگنچ: نقش سلطان سلیمان واقعا نقش سختی بود. من باید از دوران جوانی این شخصیت را تا زمان پیری بازی میكردم و این یعنی باید با این نقش زندگی میكردم. انسانی ظاهرا خشك و سخت ولی دارای قلبی مهربان... . من ذاتا با سلطان سلیمان تفاوتهای زیادی داشتم و قطعا سختترین نقش تمام زندگیام را بازی كردم.
مهمت گونسور: برای شاهزاده مصطفی دلسوزی خاصی داشتم چراكه همواره آرام و متین بود و همین آرامش او باعث شده بود تا متضرر شود. من سعی كردم او را آنقدر متین نشان دهم كه بیننده مظلوم بودن او را باور كند. این مهمترین نكته درباره این شخصیت بود كه باید خوب از كار درمیآمد.
اوزان گوون: بازی در نقش یك انسان خوشفكر و زرنگ و البته دغلباز كار راحتی نیست. من باید منفی بودن را در این شخصیت نشان میدادم حتی اگر به تنفر بیننده میانجامید. رستمپاشا یك شخصیت واقعی بود كه با كمترین اوصاف در تاریخ از او یاد شده است؛ «فرصتطلب و نااهل.» من دقیقا باید این دو خصیصه او را نشان میدادم.
انگین اوزتورك: شاهزاده سلیم یك روند شكلگیری شخصیت در این داستان داشت. او از یك انسان ترسو، رفتهرفته به یك انسان باهوش تبدیل میشود و حتی به دلیل حمایت دیگران شجاعت هم به دست میآورد و این یعنی من در طول داستان باید از یك شخصیت به شخصیتی دیگر میرسیدم.
آراس بولوت اینملی: به من گفته شده بود كه باید یك نسخه كوچكتر از خود سلطان سلیمان باشم و به همین دلیل من به بازی هالیت ارگنچ توجه زیادی كردم و خوشبختانه چون ما از فصل دوم وارد كار شدیم من فرصت الگوبرداری برای شاهزاده بایزید را داشتم و سعی كردم یك كپی از سلطان سلیمان باشم.
تولگا ساریتاش: شاهزادهجهانگیر به دلیل مشكل جسمانی كه داشت، برایم خیلی جذاب بود چون دوست داشتم یك نقش متفاوت داشته باشم. مهمتگونسور به من كمك زیادی كرد تا بتوانم با الگوبرداری از رفتارهای او و البته ظرافتهای كاری خود، یك شاهزاده مهربان و البته منزوی را ایجاد كنم.
سارپ آكایا: جنگجوی همیشه در خدمت شاید لقب خوبی برای نقش آتماجا باشد. من باید انسانی را میساختم كه دلسوزی و اعتمادش برای مردم واضح باشد. او علاوه بر اینكه جنگجو بود، وظیفه مشاوره شاهزادهها را نیز برعهده داشت و در نتیجه باید از نظر فكری یك شخصیت خودساخته و باهوش جلوه میكرد.
سلیم بایراكتار: نقش سمبل درواقع سختیهای زیادی برایم داشت. او در كل داستان حضور داشت و از طرف دیگر حضور در میان حرمسرا واقعا كار را سخت میكرد چون من باید از قالب خودم كاملا خارج میشدم و شخصیتی جدید را خلق میكردم. كار سختی بود و شاید دیگر نمونه آن را هرگز بازی نكنم!
سركان آلتونوراك: شخصیت یحیی ویژگی عجیبی داشت و آن هم شباهت به شاهزاده مصطفی بود. درواقع او یك برادر دوقلو برای شاهزاده بود كه درعین حال وفاداری زیادی هم به او داشت. با او زنده بود و در نهایت وقتی شاهزاده كشته شد، او نیز در عمل مرده بود! من باید كاملا موازی با شخصیت شاهزاده مصطفی پیش میرفتم.
شهرت بینالمللی
هالیت ارگنچ: بدون شك خیلی خوشحالم از اینكه بسیاری از كشورهای جهان این سریال را نمایش دادهاند و هرگز فكرش را هم نمیكردم كه یك واقعه تاریخی از كشورم تا این اندازه برای دیگر مردم جهان هم جذابیت داشته باشد!
مهمت گونسور: برای یك بازیگر رسیدن به شهرت در سطح بینالمللی یك آرزوست و من شخصا فكر نمیكردم با بازی در این سریال به این شهرت برسم اما خوشبختانه این پروژه آنقدر عظیم بود كه بسیاری از مردم غیرترك آن را دوست داشتند.
اوزان گوون: كمحاشیه بودن و همدلی تمام عوامل در این سریال باعث شد تا كاری خوب و شایسته ساخته شود و عملا تلاش چندساله تمام عوامل باعث شد همگی ما به شهرتی بینالمللی دست پیدا كنیم.
انگین اوزتورك: تقریبا از اواسط پخش سریال بود كه متوجه شدیم بسیاری از كشورها و شبكههای خصوصی و دولتی مختلف به پخش این سریال علاقهمند شدهاند و درواقع این آرزوی بازیگران دیگر هم بود كه برای بخش كوتاهی هم كه شده، در این سریال حضور داشته باشند.
آراس بولوت اینملی: آرزوی من این بود كه روزی به سینمای خارج از كشورم و مخصوصا هالیوود راه پیدا كنم و حالا حس میكنم كه با انجام چندكار خوب و قوی مانند این سریال به زودی بتوانم به سطح بالایی در عرصه بازیگری برسم.
تولگا ساریتاش: خوشبختانه برای من كه یك بازیگر جوان هستم این سریال موفقیتهای زیادی همراه داشت. تجربیات زیادی را در این كار كسب كردم و بازی در كنار بازیگران بزرگ برای من یك كلاس بازیگری بود. از طرف دیگر دیده شدن در جوامع بینالمللی یك اتفاق خوشایند برایم بود.
سارپ آكایا: روزی كه این سریال به پایان رسید برایم این حسرت باقی ماند كه آیا باز هم ممكن است در چنین كاری و در چنین نقشی بازی كنم؟ حضور در كاری با این عظمت و با این وجهه بینالمللی باعث شده است تا همیشه در حسرت كارهای مشابه بمانم.
سلیم بایراكتار: موفقیت این سریال باعث شده تا انتظارها از گروه سازنده و بازیگران این اثر بیشتر شود. من شخصا توقع بیشتری نسبت به قبل از خودم دارم و شاید برای آینده سختی بیشتری در عرصه بازیگری تحمل كنم ولی با این حال شیرینی موفقیت این كار هرگز از یادم نخواهد رفت.
سركان آلتونوراك: روزی كه برای بازی در نقش یحیی از بین سه بازیگر دیگر انتخاب شدم را هرگز فراموش نمیكنم و حالا با محبوبیت این سریال در تركیه و خارج از مرزهای آن بیشتر به آن انتخاب فكر میكنم و خداوند را شاكرم كه این فرصت را در اختیار من قرار داد.