شبکه های اجتماعی بخشی از زندگیمان شده اند و دیگر نمی شود تاثیر فعالیت های مجازی بر زندگی واقعی را به هیچ وجه کتمان کرد. مثل هر کنش و پدیده فراگیر دیگری در جامعه، رفتارهای جمعی در فضای مجازی هم باید موردبررسی قرار بگیرند. بیشتر این موج ها همان طور که زود گل می کنند، خیلی زود هم پژمرده می شوند، اما وجه تسمیه همه شان- که همان اصطلاحی است که در برهه ای کوتاه از زمان، تعداد زیادی از مخاطبان را با خود همراه کرده- تا مدت ها در ذهن ها باقی می ماند.
برای گزارش اجتماعی این شماره، تصمیم گرفتیم اتفاقات و موج هایی که امسال پای خیلی از مردم عادی تا افرادمشهور را به شبکه های اجتماعی کشاند، مرور کنیم. به خاطر کثرت و سرعت این موج ها، شاید چندتایی از قلم افتاده باشد، با این حال شما از کنار این گزارش به سادگی نگذرید... الکی مثلا خیلی کار کارشناسی ای کردیم!
چالش ها
محل تولد: فیس بوک
سن کاربران: 28 تا 78
کجا را می زنند: رخوت، کُندی و فراخ دستی
محبوبیت: چون وارداتی هستند همیشه مشتری پایشان نشسته است
ماجرای حمایت افراد مشهور از بیماران ای ال اس، باعث شد تا چالش «آب یخ» تمام تابستان حواس مجازی بازی ها را به خودش معطوف کند و پدیده بی چون و چرای سال لقب بگیرد. اما وقتی تمام مشاهیر و شبه مشاهیر با سطل یخ، عکس و فیلم یادگاری گرفتند و برای طرفدارانشان دست تکان دادند، اپیدمی بی چالشی یقه تک تک کاربران شبکه های اجتماعی را گرفت و همه دست به دست هم دادند تا مردم سر بی چالش بر بالین نگذارند.
این گونه بود که چالش «10 کتاب برتر» شکل گرفت که طی آن، هر کسی سه نفر را موظف میک رد نام 10 کتاب تاثیرگذار زندگی اش را به نمایش عمومی بگذارد، اما از آنجا که مجموع کتاب های خوانده شده توسط بعضی دوستان کلا به تعداد انگشتان دو دست نمی رسید، صف های طویلی پشت شیشه کتابفروشی ها شکل گرفت تا اسامی دهان پرکن کتاب های قطور به لیست اضافه شود. چالش های دیگری مثل «دمپایی خیس»، «عکس با مادر»، «10 اعتراف بزرگ» و... هم یک به یک سر و کله شان پیدا شد تا به خودکفایی تولید چالش رسیده باشیم.
سخن بزرگان
محل تولد: فیس بوک
سن کاربران: 20 تا 50 سال
کجا را می زنند: جملات مثبت اندیشی و موفقیت
محبوبیت: تازه دارد زبان باز می کند.
آخرین موج از سری امواج سال 93، به سخن بزرگان آن هم در قالب عکس اختصاص دارد. این موج درواقع هجویه ای از حرف های تاثیرگذار بزرگان علمی، فرهنگی و هنری است. اگر تا پیش از این، یک جمله از گاندی به همراه تصویرش برای کاور فیس بوک کاربران تنظیم می شود، حالا جملاتی از چهره های سرشناس دست به دست می شود؛ مثلا ترانه ای خالتور از یک خواننده سطح پایین را کنار عکس متفکرانه اش می گذارند و به عنوان سخن بزرگان شیر می کنند.
پیج مشاهیر
محل تولد: فیس بوک
سن کاربران: 18+
کجا را می زنند: عناصر ذکور مورد غضب
محبوبیت: به تناوب ادامه دارد
این یکی دیگر آخرش است. از وقتی حمله به پیج های فیس بوکی شدت گرفت و استادیوم روهای سایبری، پیج زایتسف و مسی بینوا را مورد تفقد قرار دادند، این موج هم کم کم به دنیا آمد و رشد کرد.
ماجرا خیلی ساده است. هربار که پیجی مورد فحاشی قرار می گیرد، عده ای از بامزه ها فیس بوک کامنت های مثلا شخصی می گذارند تا حرفشان را با واسطه به گوش مخاطبشان برسانند. شبیه آن بنده خدایی که زنگ زده بود رادیو و وقتی مطمئن شد صدایش در نانوایی هم پخش می شود، گفت: «اصغر نون نخر؛ من گرفتم.»
- راننده پراید مشکی! می دونم اینجایی. بیا ماشین تو وردار می خوام پارک کنم.
- استاد فلانی! می دونم الان این جایی و کامنتم رو می بینی. چرا نمره زبان مو ندادی؟
جملات سنگین
محل تولد: وایبر
سن کاربران: 22 تا 26
کجا را می زنند: هرکسی دم دستشان باشد
محبوبیت: نمی شود به سادگی از کنار بامزگی شان عبور کرد. جملات سنگین که با عنوان «هشت ریشتری ها» هم شناخته می شوند از خوب های زمان خودشان بودند و اگر زود فروکش نمی کردند، می توانستند لقب محبوب ترین و همه پسندترین موج های امسال را به خودشان اختصاص بدهند، ولی متاسفانه در حد ریزموج باقی ماندند و سریع تبشان خوابید. ویژگی های بارز این جملات، نزدیکی شان به جملات انگیزشی یا کلمات قصار بزرگان است. ولی طنز باریک و ظریفشان باعث شده یک سر و گردن از سایر رقبا بالاتر باشند.
- گاهی اوقات یه غلطی می کنیم که بعدش هر غلطی می کنیم نمی تونیم هیچ غلطی بکنیم. جمله سنگینی بود، دو ساعت هواخوری
- از پسری که عرضه نداره اخمتو باز کنه، توقع نداشته باش بختتو باز کنه. جمله سنگین بود، آخ کمرم!
- ترجیح می دم پلی استیشن بازی کنم و بچه حساب شم، تا اینکه با تبلت بازی کنم و ادای آدم بزرگارو در بیارم. جمله سنگین بود، 20 جلسه فیزیوتراپی
مورد داشتیم
محل تولد: فیس بوک، توییتر
سن کاربران: 15 تا 28
کجا را می زنند: دوستان و آشنایان (تمرکز روی خانم ها بیشتر است)
محبوبیت: یک زمانی تا مرز تکیه کلام هم رسید.
موج «مورد داشتیم» که از اوایل فروردین ماه امسال آغاز شد و به نوعی سردمدار ژانر این نوع لطیفه های موجز بود. مورد داشتیم ها از خاطره های شخصی تا جوک های تغییرشکل داده را شامل می شوند. با این ویژگی که معمولا خانم ها سوژه اصلی و سیبل این ژانر فرح بخش بوده اند. هرچند بررسی های انجام شده نشان می دهد «مورد آقایان» هم در این زمینه کم نبوده است. موج یاد شده در اواخر تابستان دیگر رفته رفته کم رنگ شد و جای خود را به موج های تازه نفس دیگری داد.
- مورد داشتیم دزد اومده خونه طرف دنبال پول می گشته، صاحب خونه بلند شده کمک دزده به امید پیدا کردن پول.
- مورد داشتیم دختره رفته آموزش رانندگی ببینه، بهش گفتن گاز کجاست؟ گفته کنار یخچال.
- مورد داشتیم دختره واسه دست اندازه بوق زده بره کنار.
- مورد داشتیم بچه شش ساله از باباش آی پد می خواست. من بچه بودم، نهایت آرزوم این بود که مادرم بذاره دستگیره چرخ خیاطیش رو یه دور بچرخونم.
- مورد داشتیم برای حفظ آبرو دو تا گاز آخر ساندویچش رو نمی خورده.
- مورد داشتیم دختره زنگ زده فرودگاه، پرسیده: «ببخشید پرواز تهران مشهد زمانش چقدره؟» خانومه گفته: «یه لحظه!» دختره هم گفته: «مرسی» و قطع کرده.
- مورد داشتیم ورودی 93 التماس می کرده به مسوول آموزش دانشگاه که بره اون کلاسی که دوستش هست!
- مورد داشتیم یه طرفه به قاضی رفته، افسر ماشین شو خوابونده.
- مورد داشتیم پسره نزدیک کنکور رفته خواستگاری، خانواده دختر گفتن اندازه رتبه کنکور پسرتون، سکه مهر دخترمون.
الکی مثلا
محل تولد: وایبر، توییتر
سن کاربران: 20 تا 30 سال
کجا را می زنند: همه را می زنند و به احدالناسی رحم نمی کنند.
محبوبیت: فعلا در قله فعالیت های مجازی است.
از اوایل زمستان کم کم پا گرفت. این موج، برخلاف سایرین کمی طول کشید تا حالت ایده آل خودش را پیدا کند و تا همین چند وقت پیش بین #الکی و #مثلا پا در هوا بود که با میانداری بزرگان شبکه های اجتماعی به شکل فعلی اش درآمد. این روزها «الکی مثلا» در صدر جدول موج های دنیای مجازی آقایی می کند و بهانه ای می شود تا گزارش جمع و جوری در رابطه با کل موج های سال ترتیب بدهیم. مصرف کنندگان این موج فعالیت های صغیر و کبیر را مورد هجوم قرار می دهند و غالبا ضمن طنازانه بودن، نقد گزنده ای هم به سوژه هدفشان وارد می کنند.
- جو #الکی زمستون رو هم گرفته، داره با زبون بی زبونی می گه: الکی مثلا من تابستونم.
- اصلا فکر نمی کردم ستون های تخت جمشید اینجا باشن. الکی مثلا من پاریسم.
- قدیما زمستون این جوری نبود که... یه متر حداقل برف می اومد. الکی مثلا من بابام.
- بچه ها من چند روز نیستم. اومدم، پست می ذارم. الکی مثلا منم کار و زندگی دارم.
- این پاشنه در چرا کنده شده؟ الکی مثلا من خواستگار زیاد دارم.
- متاسفم! الکی مثلا من دکتر جراح اتاق عملم.
- وای چقد نازم من! الکی مثلا شما کورین.
دستمو نگاه
محل تولد: اینستاگرام
سن کاربران: 10.5 تا 19.5
کجا را می زنند: از آن سوال هایی است که هیچ پاسخی برایشان نیست.
محبوبیت: از موج های بی رمق روزگار است.
این یکی از آن موج هایی است که مخاطب محدودی دارد. ولی به دلیل متفاوت بودن به سوی همه گیر شدن حرکت می کند. اما متفاوت بودن به چه قیمتی؟ کسی نمی داند. این موج، ویژه اینستابازهاست و به روشی کاملا بدوی انجام می گیرد. کافی است دوربین موبایل خود را به سمت یکی از دست هایتان هدف بگیریتد و با دست دیگر شاتر دوربین را بچکانید. بعد هم با یک فیلتر (ترجیحا سپیا) آن را در اینستاگرام به اشتراک بگذارید. راستی «#دستمو نگاه» در پایان پست هایی همچون «ببین لاکم چه خوجّل شده» به هیچ وجه فراموش نشود.
معمولیا/ روشنفکرا
محل تولد: توییتر
سن کاربران: 15 تا 28
کجا را می زنند: از خودراضی ها
محبوبیت: بدنیست، شما چطوری؟
تویی تر در میان شبکه های اجتماعی به مثابه شبکه چهار سیماست و سوژه هایش هم فرهیخته تر از سایر شبکه ها، از دماغ فیل افتادگی و تفرعن و تبختر به قدری در میان برخی کاربران شبکه های اجتماعی زیاد شده که بعضی کاربران توییتر تصمیم گرفتند در مقابل استتوس های متفکرانه و عمیقا روشنفکرمآبانه، هشتگ «معمولیا» را باب کنند و با جمله های خود تحقیرگر، کنایه های درشتی را به سمت جماعت روشنفکرنمایان رهنمون سازند. بعضی ها هم از جانب روشنفکرها، توئیت هایی علیه خود بزرگ بین ها می نویسند و هشتگ «روشن فکری» را به توییتشان الصاق می کنند.
- معمولیا از همین کاری که از دست شون بر می آد، دریع نمی کنن #هشتگ می زنن# روشنفکرا می گن اَه اَه جوگیرا!
- هر روز روشن تر از دیروز# روشنفکر!
- ما # معمولیا، تا یه توییت مون چارتا فیو می خوره، همچین دست و پامون رو گم می کنیم که هر کی ندونه، فک می کنه انگار اومدن خواستگاری مون.
- ما معمولیا وختی دل مون واسه یکی تنگ می شه باهاش دعوا می کنیم!
- ما #معمولیا اصن چشم نمی خوریم. بس که به چشم نمی آیم
- دقیقا نمی دونم بیماریه یا نشونه سلامت، که هرجا وارد می شیم، حتما باید دود سته ش کنیم و به دسته مقابل فحش بدیم #
روشنفکرا # معمولیا
- #روشنفکرا سبد کالای روشنفکری دارن یا مثل بقیه است سبد کالاشون؟
- همیشه لشگر اندوه به قلب ساده می تازد #معمولیا
- ما #معمولیا روز تولد بابامون، می ریم پارک استامبولی می خوریم.
- ما #معمولیا همیشه انتخاب دوم بودیم: |
- ما #معمولیا گاها خودمون را تو گوگل هم سرچ می کنیم.
- ما #معمولیا همیشه
- ما #معمولیا نی پیچ پیچیِ نوشیدنی مون رو صاف میک نیم و تا صدای هورت نی رو نشنویم، لیوان رو روی میز رها نمی کنیم.
مرد باس/ زن باس
محل تولد: فیس بوک
سن کاربران: 20 تا 30
کجا را می زنند: سوسول بازی و مکش مرگ مایی
محبوبیت: دوره کوتاهی همه گیر شد.
پدران معنوی و تولیدکنندگان این دو موج موازی، «باید» را به شکل جاهلانه اش یعنی «باس» تغییر داده اند و با چسباندن عبارت های مکمل به این کلمه، خواسته های درونیشان را ابراز کرده اند.
طرفداران «مرد باس/ زن باس» بعضی وقت ها به تغییر هویت دختران و پسران ایرانی خرده می گیرند و گاهی با رجوع به الگوهای فرهنگ قجری، مرد و زن ایده آلشان را در قالب طنز ترسیم می کنند. این موج اوایل سال پرطرفدار شد و به انواع و اقسام باس ها مثل «دانشگاه باس... ماشین باز باس... پرسپولیسی باس... و» گسترش یافت، ولی آن طور که باس سرپا می ماند، نماند (آقا نیازی به گفتن ندارد که انتشار هرکدام از این نمونه ها، مطلقا و ابدا به معنای هم داستانی و موافقت همشهری جوان با محتوایشان نیست یا دارد؟!»
- زن باس خوش قیافه باشه و آشپزیش خوب باشه، اخلاقش با کتک درست می شه.
- زن باس اخلاق داشته باشه، قیافه اش با عمل درست می شه.
- زن باس از خونه باباش که می آد از مچ تا شونه ش النگو باشه، مرد هی بفروشه بزنه به یه زخمی تو زندگی.
- زن باس لوس بازی های دخترونه داشته باشه.
- مرد باس جوری عطسه کنه که ده تا خون اون ورتر هم بفهمن.
- مرد باس لارج باشه، واسه نومزدش دوایکس لارج.
- مرد باس بار عشقش آش دوغ بگیره! پاستیل چیه آخه؟!
- مرد باس ابهت داشته باشه، نگاهت می کنه حساب کار بیاد دستت.
- مرد باس دو سال سربازی بره، قدّ 20 سال ازش خاطره تعریف کنه.
اکتشاف های احمقانه
محل تولد: وایبر
سن کاربران: 11 تا 23
کجا را می زنند: سرخوشند و به کسی کاری ندارند.
محبوبیت: خنده از سر مسخرگی
خوشحال ترین افراد جامعه این موج را به راه انداخته اند تا کمی از زهر تلخی سایر امواج کاسته باشند. جذاب ترین نکته این اکتشاف ها، بلاهت نویسنده پس از ارائه اطلاعات دم دستی و مضحک است و تعجیل کاشف برای کشف های احمقانه بیشتر، مخاطب را ناخواسته به خنده می اندازد. البته بعضی هاشان واقعا اعصاب خردکن هستند. ولی چه می شود کرد؟ خوشحالند دیگر!
- آیا می دانستید خرس های قطبی چون سفید هستند نمی تونن برن ختم؟ فقط می تونن تو شادیاتون جبران کنن.
- اگر بیژن بیرنگ رو با یک شلوار آبی و پیراهن قرمز بندازن داخل ماشین لباسشویی، بیژن بنفشه خواه می آد بیرون!
- می دونید الاغ چرا کلوچه نمی خوره؟ چون انگشت نداره لای دندوناشو تمیز کنه!
- می دونین چی از 100 تا فحش بدتره؟ 200 تا فحش!
- می دونید فرق کلاغ با قناری چیه؟ هیچ فرقی ندارن، فقط قناری سنتی می خونه، کلاغ راک.
خانواده مشاهیر
محل تولد: توییتر، وایبر
سن کاربران: 6 تا 66
کجا را می زنند: سازمان ثبت احوال و البته سلیقه نیاکان در انتخاب نام اجدادی
محبوبیت: به سرعت اوج گرفت و سریع تر سقوط کرد.
این پدیده با این ایده خلاقه از طرف فردی گمنام ایجاد شد که در تنهایی خودش فکر می کرده همسر مشاهیر در زمان تنهایی به آن ها چه می گویند. این موج از جمله هایی کوتاه و ابتکاری تشکیل شده است که گاهی شکل معما به خود می گیرند؛ یعنی یک نفر قسمت اول جوک را می خواند و شنونده باید حدس بزند جمله از همسر یا بستگان چه کسی نقل شده.
با این که در ابتدای آغاز به کار این موج، پیج های فیس بوکی اصرا رداشتند این لطیفه ها تنها برای خندیدن است و قصد توهین به کسی را ندارد، اما به خاطر واردشدن اسامی حساسیت برانگیز خیلی ها در مقابل این نوع لطیفه ها جبهه گیری کردند. موج «همسر فلانی» اوایل پاییز به شکل خیره کننده ای اشاعه پیدا کرد و حدود یک ماه بعد هم به شکل سریع السیری از مد افتاد.
- این دفعه دیگه بنداز باند چپ بریم (همسر آنتونیو باندراس)
- منو بیارین توووووو (ابوریحان بیرونی)
- می شه پراید بخریم؟ (همسر رضا ژیان)