موسیقی اصیل ایرانی بر اساس آنچه از دوره قاجار تا به امروز به صورت شنیداری به ما رسیده همواره روح و اصالت خاصی را به همراه داشته است. اصالتی كه در سالهای اخیر و در آثار موزیسینهای ما كمتر دیده میشود.
چندی است نوازندگان جوان موسیقی ایرانی در اجرای آثار خود تكنیك نوازندگی را بر هر چیز دیگری ارجحیت میدهند. برخی موزیسینها معتقدند اگر تكنیك از جایگاه اصلیاش كه همان نقش ابزاری است، خارج شود و سعی در ایجاد حیرت در مخاطبان كند، در این صورت جایگاه والای هنر را تا حد عملیات آكروبات تنزل داده است اما در این میان سوالی مطرح است كه آیا تكنیكی نواختن به ماهیت موسیقی ایرانی لطمه وارد میكند؟ یا این نوع نوازندگی میتواند در پویاتر شدن موسیقی ایرانی موثر باشد؟
نوازندگی تكنیكی و روح موسیقی ایرانی
داریوش پیرنیاكان، نوازنده تار و سهتار و سخنگوی خانه موسیقی كه اجراهای زیادی را با استاد محمدرضا شجریان در كشورهای گوناگون داشته است، تكنیك را ابزاری برای بیان محتوا میداند و در این باره میگوید: نوازندهیی كه بر فرض قابلیت این را داشته باشد كه تمامی سازها را با مهارت هر چه تمامتر بنوازد اهل تكنیك است و میتواند تمامی زوایای ساز را با بیان گیرا بنوازد. اینكه جوانان ما با سرعت ساز میزنند تكنیك زدن محسوب نمیشود زیرا «تكنیك» ابزاری است برای بیان محتوا و مفاهیم. مجیدكیانی نوازنده، سنتور كه طی ایامی عضو شورای ارزشگذاری آثار هنری بود، عقیده دارد تكنیكنوازی بدون داشتن تجربه پایهیی ندارد.
او در این باره گفت: «تكنیكنوازی» شیوه دیگری است در نواختن اما نوازندگانی كه این شیوه را انتخاب كردهاند باید با ردیف آشنا و محتوا را درك كرده باشند. تكنیكنوازی بدون داشتن تجربه پایهیی ندارد در این میان كیوان ساكت، نوازنده تار كه پیرو مكتب علی نقی وزیری است و در سال 1375 گروه وزیری را تاسیس كرد، تكنیك نواختن را یك اصطلاح غیرحرفهیی میداند و میگوید: تكنیك نواختن یك اصطلاح غیرحرفهیی است. تكنیك به تنهایی به معنی مهارت است و تكنیك نواختن اصلا معنی نمیدهد.
به طور مثال در گذشته نوازندگان تار با مهارت مینواختند اما متاسفانه در عصر معاصر این روند نزول پیدا كرده و امروزه نوازندگی تار افت كرده است. اگر نوازنده هر آنچه اراده كند بنوازد یعنی مهارت دارد و آنجاست كه معنای تكنیك با مهارت رویارو میشود. مصباح قمصری، نوازنده كلارینت و ابداعكننده ساز بم كمان از جمله نوازندگانی است كه در آثار خود هم بحث تكنیك را مورد توجه قرار داده و هم با فضاسازیهای موسیقیایی سعی در ابداع روشی نو كرده است.
او درباره ورود تكنیك به موسیقی ایرانی چنین میگوید: تكنیك تعریف ثابتی ندارد و در این باره ادامه میدهد: تكنیك تعریف ثابتی ندارد و با شرایط جامعه تغییر میكند تعریفی كه امروزه برخیها از تكنیك دارند با تعریف آن در كشورهای غربی متفاوت است. متاسفانه تعریفهای ما به بیراهه میروند و به همین دلیل روز به روز مخاطبان موسیقی در ایران كم میشود، خصوصا موسیقی سنتی! اگر به دو سال گذشته رجوع كنیم متوجه میشویم كه فروش آلبومها و كنسرتها در سال جاری تا چه حد نزول كرده است.
اصالت تكنیك، اصالت موسیقی ایرانی
مجید كیانی با اشاره به اینكه نسل جوان باید اصالتهای موسیقی اصیل را بپذیرد ،گفت: اگر «تكنیكنوازی» سد راه شیوههای دیگر موسیقی نشود به ماهیت موسیقی ایرانی لطمه نمیزند و جوانانی كه به تكنیك در نوازندگی تكیه میكنند اگر اصالتهای شیوه سنتی را بپذیرند میتوانند محفوظ بمانند.
مصباح قمصری با اشاره به اینكه ردیف در موسیقی ایرانی با این قبیل مسائل لطمه نمیخورد، گفت: ردیف بستر محكمی دارد و در نوازندگی تمامی زوایای موسیقی به ردیف ختم نمیشود. من فكر میكنم اصلیترین چیزی كه به ماهیت موسیقی ما لطمه وارد میكند گذر زمان و نیروی نسل جوان است كه دارد هدر میرود.
گرایش نسل جوان به تكنیكنوازی
برخی نوازندگان جوان موسیقی ایرانی سعی دارند در كارهایشان نوآوری كنند و عقیدهشان بر این است كه نوآوری همراه با تكنیك در موسیقی ایرانی و داشتن ریتمی تند محقق میشود. اما در این میان چندی از نوازندگان سنتگرا عقیده دیگری دارند و میگویند، تند نواختن ماهیت اصلی موسیقی ایرانی را زیر سوال میبرد.
كیوان ساكت با اشاره به اینكه جوانان ما از این كار سخت برنمیآیند، گفت: اكثر جوانان ما به لحاظ مهارت از پس تكنیكی نواختن برنمیآیند. آنان اگر توانایی داشته باشند ساز را با مهارت هرچه تمامتر بنوازند و رمز و راز موسیقی را كشف كنند، قادر به اجرای آهنگی میشوند كه با آنكه تكنیك نوازندگی در آن نقش مهمی ندارد، میتوانیم آن را تكنیكی بدانیم. در غیر این صورت تلاش این نوع نوازندگان برای كاری صرف میشود كه از عهدهاش بر نمیآیند.
داریوش پیرنیاكان این تكنیكنوازی را اقتضای سن جوانان دانست و در این باره گفت: نسل جوان هیجان دارد و ما هم باید تشویقشان كنیم. با گذر زمان تجربههایشان بیشتر میشود، خودشان متوجه خواهند شد كه به چه صورت بنوازند. اما باید جوانان را توجیه كنیم كه در كنار این هیجان و سرعت در نوازندگی روح موسیقی و جنبه عرفانی را هم در نظر بگیرند.
نیكی نواختن در پویایی موسیقی ایرانی
با توجه به آنچه پیشتر گفته شد این سوال مطرح میشود كه آیا پویایی موسیقی ایرانی با تكنیكی نواختن نوازندههای جوان میسر میشود؟
كیوان ساكت با اشاره به اینكه رشد و پویایی موسیقی ایرانی بستگی به شرایط محیطی دارد، گفت: این پویایی خود به خود رخ نمیدهد. ما باید به مرحلهیی برسیم كه هم معانی و مفاهیم را كشف كنیم و هم به لحاظ توانایی و تسلط بتوانیم قطعههای دشوار را اجرا كنیم. مجید كیانی نیز در این زمینه معتقد است: هیچ هنری بدون ریشه فرهنگی دوامی ندارد.
پویا شدن موسیقی به شكلی صورت میگیرد كه تمامی پشتوانه گذشته خود را در بر گیرد به عنوان مثال موسیقی كلاسیك مدرن تمامی پشتوانه موسیقی كلاسیك را حفظ كرده است. بنابراین كسی كه نوآوری میكند باید ریشه و فرهنگ گذشته خودش را در نظر بگیرد و حفظ كند.
داریوش پیر نیاكان با اشاره به اینكه پویایی موسیقی ایرانی هویت و محتوای خاص خودش را دارد، گفت: اگر جوانان ما «تكنیكنوازی» به سبك خودشان را پویایی میدانند از كمتجربهگیشان است. تكنیك ابزاری است برای بیان موسیقی و نمیتواند باعث پویایی در موسیقی شود.
در این باره مصباح قمصری نظری مشابه دارد و معتقد است: موسیقی ایرانی احتیاج به تكنیكهای عجیب و غریب برای ثابت كردن خودش ندارد. متاسفانه نوازندگان ما مشكل شنیدن دارند. برای پویا شدن در موسیقی باید یكسری اولویتها را در نظر بگیریم و پایههای اولیه را درست كنیم. با تمام این تفاسیر اما هنوز مشخص نیست كه آیا واقعا موسیقی ایرانی كه بعد از چندین قرن به شكل امروزی به دست ما رسیده، نیازی به پویا شدن و تغییر دارد.
هر چند بسیاری از نوازندگان معتقدند تكنیك نوازندگی و گوشه چشم داشتن به موسیقی غربی میتواند موسیقی ایرانی ما را از ورطه تكرار دور كند اما انگار تحلیل موزیسینهای سنتگرا هم درست است چراكه اگر قرار باشد هر نسل، با هر دانشی كه دارد موسیقی ایرانی و ردیف را متحول كند شكی نیست كه چند سال آینده نسل آتی با ردیف موسیقیای مواجه میشوند كه با آنچه از اول بوده تفاوتهای اساسی دارد.