ژانر کمدی رمانتیک یکی از ژانرهای کلاسیک و بسیار محبوب تاریخ سینماست که همواره مخاطبان مخصوص خود را داشته است.اینگونه فیلمها در عین مفرح و دلپذیر بودن، حاوی رابطه یا روابطی رمانتیک در هسته داستانی خود نیز هستند که هم باعث سرگرمی تماشاگر میشوند و هم او را از نظر عاطفی درگیر میکنند.
در دهه اخیر فیلمهای خوبی با این مشخصات ساخته شده که برخی از آنها میتوانند در زمره بهترینهای تاریخ این ژانر قرار گیرند. فهرست زیر از بهترینهای کمدی رمانتیک در دهه اخیر میتواند راهنمای خوبی برای دوستداران این گونه سینمایی باشد:
15- خدمتکار (2007)
تمام جزئیات این فیلم به اندازه کیکهای رنگارنگ و خوشمزهای که کری راسل در فیلم میپزد، اغواکننده و دلنشین است. «خدمتکار» کمدی کوچک شیرینی است مملو از حرفهای به درد بخور برای کسانی که گرفتار چنین موقعیتی شدهاند. راسل در این فیلم در بهترین حالت خود است، اما ستاره واقعی فیلم، نویسنده، کارگردان و بازیگر نقش مکمل آن خانم آدرین شلی مرحوم است که پیش از مشاهده اکران فیلمش به قتل رسید و همین مسئله باعث شد تلخی و شیرینی شگفتانگیز توامانی از مشاهده این فیلم در خاطر تماشاگران بماند.
14- علم خواب (2006)
«علم خواب» داستان مردی است که از روی عادت واقعیات زندگی را تحریف میکند و تنها چیزی که در زندگی برایش اهمیت دارد، علاقهاش به دختر همسایه است. هنگامی که دختر (شارلوت گینزبورگ) از او (گائل گارسیا برنال) میپرسد که چرا دوستش دارد، در جواب او میگوید: «چون همه چیزهای دنیا بجز تو خسته کنندهاند.» داستان تجربی و از نظر بصری غنی میشل گوندری، عشق جوانی را همانگونه که است ترسیم میکند: مشتاقانه، نابالغ و ناامید و صد البته صادقانه، عمیق و واقعی.
13- شهر ارواح (2008)
مخاطبان به این اثر ریکی جرویس بیاعتنایی کردند و چه کسی میتواند آنها را سرزنش کند؟ ظاهرا فیلم در نظر آنها چیزی فراتر از بازسازی کمدی رمانتیک گونه «حس ششم» نیامد. شاید این قضاوت درست باشد، اما «شهر ارواح» بسیاری چیزهای دیگر هم دارد. این داستانی دلنشین است درباره آدمهای تنهایی در کشاکش وصال و عشق و ویترینی تمام عیار برای نمایش تئا لئونی و گرگ کینیر و به ویژه جرویس خارقالعاده در نقش مردی که دستخوش تحولی همانند آنچه بر بیل موری در «روز موش خرما» رفت، میشود.
12- خاطرات بریجیت جونز (2001)
مخاطبان سنتی با مشاهده فهرست بازیگران جا خوردند، اما رنی زلوگر عنصری حیاتی در موفقیت این فیلم بود. او برای حضور در این فیلم، 20 پوند وزن اضافه کرد. از سخنرانیهای مضحک در جمع تا خواندن ترانههای غمگین در حالیکه پیژامه به پا دارد، زلوگر فیلم را روی شانههای باریکش حمل کرده و به سرمنزل مقصود میرساند.
11- دختر چهلساله (2005)
جاد آپاتو در سالهای اخیر، صدای تازه کمدی رمانتیک هالیوود بوده است. «دختر چهل ساله» اولین تجربه کارگردانی او، فیلم مفرحی درباره اشتباهات مضحک و احمقانهای است که بر شیرینی راحت و بی ادعای دو بازیگر اصلیاش، استیو کارل و کاترین کینیر تکیه میکند. رابطه عاطفی عجیب و غریب آنها، به طرز شگفتانگیزی همراه با تعدادی شوخیهای واقعا بامزه در داستانی به شدت نامتعارف گسترش مییابد.
10- ویکی کریستینا بارسلونا (2007)
این فیلم وودی آلن بر مبنای آشنایی کاراکتر پر شر و شور خاویر باردم با سه زن به شدت متفاوت استوار است: کریستینای ماجراجو اما مردد (اسکارلت جوهانسن)، ویکی عملگرا اما نامطمئن (ربکا هال) و ماریا النا، همسر جاودانیاش با اخلاق تند و تیز (پنهلوپه کروز). مناظر مسحورکننده اسپانیا این داستان پر سر و صدا، سرخوشانه و بازیگوش را به صورت فیلمی برانگیزاننده برجسته میسازد.
9- لارس و دختر حقیقی (2007)
رایان گاسلینگ با دختر رویاهایش آشنا میشود و مردم شهر هر کاری برای حفظ این رابطه «داستان پریان» وار انجام میدهند. فیلمنامه نامزد اسکار نانسی الیور بسیار آرام و در عین حال مالیخولیایی آغاز شده و در ادامه به روایتی قدرتمند و تمام عیار تبدیل میشود درباره مردی با منش یک کودک که در انتهای داستان به بلوغ میرسد. شخصیت لارس با طنز گزنده و ذات شیریناش به گنجینهای کوچک میماند.
8- درباره پسر (2002)
شاید بهترین بازی هیو گرانت که چندان هم با دنیای کمدی رمانتیک غریبه نیست، در همین فیلم باشد که کمدی رمانتیکی متفاوت قلمداد میشود. او در این فیلم از طریق دوستی با پسرکی نوجوان، متحول شده و از مردی بدنام و نه چندان مقید به روابط عاطفی به انسان متعهدی تبدیل میشود. رابطه گرانت و پسرک، درست همانند خود فیلم، لطیف و هوشمندانه پرداخت شده است.
7- جونو (2007)
با اینکه همه جا حرف از مکتب «دیابلو کودی -ایسم» است که در فیلمنامه رسوخ کرده اما باید گفت الن پیج و شیوه کنار آمدنش با احساسی که نسبت به مایکل سرا دارد، قلب فیلم «جونو» را میسازد. باید توجه داشت که کاراکترهای «جونو» به هیچ وجه مشابه آدمهای معمولی نیستند. دستاورد بزرگ پیج در این فیلم کاملا مستحق نامزدی اسکاری بود که به آن دست یافت.
6- Knocked Up (ا2007)
این فیلم مملو از شوخیهای بزرگسالانه است. با این وجود یک شیرینی ذاتی در Knocked Up هست که تماشای آن را لذتبخش میکند. از طرف دیگر اهمیتی که جاد آپاتو برای پرداخت کاراکترهای فرعی فیلم، مانند پل راد و لزلی مان قائل میشود نیز در تبدیل فیلم به یکی از بهترینهای ژانر خود در دهه اخیر مؤثر است.
5- راههای جانبی (2004)
این فیلم یک کمدی رفاقتی عالی است (به همراه یک اجرای بی پروا و شوخ طبعانه از توماس هیدن چرچ) اما میتوان گفت کمدی-رمانتیک شاهکاری هم است. فیلم بهعنوان یک اثر مستقل سینمای آمریکا در جشنوارههای مختلف حضور موفقی داشت.
4- High Fidelity (ا2000)
اتفاقی نیست که «درباره پسر» و High Fidelity هر دو توسط نیکهورنبای نوشته شدهاند و هر دو در این فهرست جای گرفتهاند. هورنبای حقیقتا به روحیات درونی مرد قرن بیستم اشراف دارد. «جان کیوزاک» نقش هر مردی را بازی میکند که گذشته روابط عاطفیاش را زیر و رو میکند تا دریابد که عشق کامل زندگی از چنگش پریده است. High Fidelity استفان فریزر همانند برخی از بهترین کارهای وودی آلن، بامزه، آموزنده و بسیار نقل کردنی از کار درآمده و حقیقتا فیلم خوبی است.
3- وال-ای (2008)
قبل از آنکه فریاد «اشتباه شده است» سر دهید، بیایید درباره طرح داستانی «وال-ای» بیندیشیم: پسر تنها(وال-ای) دختر(ایو) را ملاقات میکند، به او علاقهمند میشود و او را تا انتهای زمین - در این مورد تا انتهای دنیا - تعقیب میکند. چگونه این یک کمدی رمانتیک نیست؟ مهم نیست که آنها رباتند. مهم نیست که دیالوگی در میان نیست. مهم نیست که این انیمیشن است. وقتی وال-ای و ایو با هم در آسمان و در میان ستارهها میرقصند، شاید حس کنیم در حال مشاهده فیلمی از فرد آستر و جینجر راجرز هستیم.
2- آملی (2001)
این دسر خوشمزه و لذیذ فرانسوی بیبروبرگرد رمانتیکترین فیلم این فهرست است. اودری توتو خود را به درون هوشیاری آمریکایی پرتاب میکند تا بتواند نقش پیشخدمت درستکار و خوش قلبی را بازی کند که عکسهای فوری خود را برای غریبهای میفرستد که هویتش را تا فرا رسیدن زمان درست رویاروییشان که میتواند رمانتیکترین لحظه زندگیاش باشد، پنهان نگهدارد. «آملی» با خیالپردازی بی حد و مرز و تصاویر زیبا و باشکوهش فیلمی است که همچون گنجینهای باید گرامیاش داشت.
1- درخشش ابدی ذهن بیآلایش (2004)
بگذارید چارلی کافمن یک بار دیگر کمدی رمانتیک را تعریف کند. جیم کری و کیت وینسلت نقش زوجی را ایفا میکنند که پس از پایان سخت و دردناک زندگی مشترکشان، هر کدام تصمیم میگیرند که خاطرات دیگری را از ذهن پاک کنند. مشکل زمانی پدیدار میشود که کری هنگام خلاص شدن از این خاطرات، در مییابد که عشقش از همه آن حسادتها، دعواها و ناامنیها برتر است. «درخشش ابدی ذهن بیآلایش» بی اندازه مبتکرانه و به طرز دردناکی واقعی، عشق را در زیباترین و شکنندهترین حالت ترسیم کرده و شادی و اندوه را در کنار هم به ارمغان میآورد.