خودش میگوید خجالتی است و به شدت اهل خانواده، با اینکه متولد آلمان است، عاشق ایران است و موسیقی ایرانی. نه دنبال شهرت است و نه درآمد آنچنانی. طرفدار استقلال است، اما برای پرسپولیسیها هم احترام قائل است.
به نقل از زندگی ایرانی، بابک جهانبخش درباره موسیقی، روابط خانوادگی و تمام علایقش صحبت کردیم.
* شما جزو هنرمندانی هستید که در اکثر مواقع خلاف جهت آب حرکت میکنید و مناسبتی قطعه نمیسازید دلیل خاصی دارد؟
من احساس میکنم یک قطعه بیرون دادن برای حمایت از موضوعی خاص یک موجی است که ایجاد میشود و زود از بین میرود و من این را دوست ندارم. در این زمانها تا استارت یک کار مهم زده میشود همه دوست دارند آن کار را انجام دهند نه این که من بخواهم ساز مخالف بزم اما به نظرم باید پشت هر چیز تفکری باشد. حال من از شما سئوال میکنم کارهای انجام شده در این چند ساله برای جامجهانی یا مناسبتهای دیگر کدام یک واقعا دیده شد و ماندگار مانده است؟!
* خیلی کم.
همین را میخواهم بگویم شما باید به یک کار اعتقاد داشته باشید تا انجامش دهید و من نمیخواهم و سعی نمیکنم کار سطحی را انجام دهم، چون امروز جامجهانی است این کار را انجام دهم و فردا چون مناسبت دیگری است آن کار را بسازم.
من نمیخواهم به کسی بیاحترامی کنم این چیزی است که تصور من را میسازد من ساختن کاری را بدون داشتن اعقتاد قلبی نمیپسندم و فکر میکنم که برای شهرت هر کاری نباید کرد.
* موسیقی را برای شهرت و پول شروع کردید یا عاشقش بودید و بعد قدم به این عرصه گذاشتید؟
هر کسی در یک سنی دوست دارد تلاش کند و به یک نقطه بالایی برسد. همه موفق بودن را دوست دارند و خیلیها که موفق نمیشوند بری خواستهشان زحمت نمیکشند شاید هم استعداد لازم را ندارند یا انتخاب غلطی میکنند و به این فکر نمیکنند که شاید در چیز دیگری استعداد دارند. من روی که این کار را آغاز کردم به دنبال پولدار شدن نبودم، من عاشق هنر بودم و هنوز با تمام وجود کار میکنم اگر این حس عشق به کارم در من یک لحظه وجود نداشته باشد اصلا در آن کار موفق نمیشوم.
* شهرت و این همه طرفدار دلیل نبود آن آرامش و حس و علاقه گذشته است؟
نه شهرت دلیل نبود حسهای قدیم نیست حتی در بیشتر زمانها احساس محبت مردم تداعی کننده روزهای خوب گذشته من است و شاید اگر این همه طرفدار پرشور را نداشتم خیلی زودتر خسته میشدم. ناخودآگاه شما دنبال حاشیه نیستید اما برایت به وجود میآید که خیلی مکانها به چشم یک کالا دیده میشوید و آن وقت وضع فرق میکند، شاید خیلیها این قضیه را باز نکنند اما شهرت همینطور که خیلی چیزها به تو میإهد خیلیها را هم از تو میگیرد بحث شهرت و آثارش خیلی بزرگ است شاید همه آرزو دارند در نقطهای قرار بگیرند که دیده شوند و همه برایشان سر و دست بشکنند… وقتی شهرت پیدا میکنی خیلی کارها نمیتواند باب میلت باشد و به تنهایی تصمیم بگیری. واقعیت این است چیزی که من در جامعه هنری تصور میکردم و میدیدم و دنبالش بودم امروز با ایدهآلهای من فاصله زیادی دارد.
* شما متولد ایران نیستید، درست است؟
بله متولد آلمان هستم.
* با توجه به اینکه متولد آلمان هستید، سبک زندگیتان اروپایی است؟
مگر میشود خانم خانه ایرانی باشد و سبک زندگی برای کشور دیگر!
* پس بابکی که متولد آلمان است و اولین بار با فرهنگ یک کشور خارجی آشنا شده، فرهنگ اصیل را یک فرهنگ ایرانی میداند و سرلوحهاش فرهنگ و زندگی ایرانی است؟
من خونم ایرانی است پدر و مادرم ایرانی هستند، خودم ایرانی هستم و زادگاهم فقط آلمان است و به خاطر تحصیلات پدرم آنجام متولد شدهام. ایدههایی برای آنها ارزش است که برای ما نیست و بر عکس همه باید به عقاید هم احترام بگذارند. من همیشه به تمام تفکرات آدمها احترام گذاشتهام اما اگر بخواهیم مثل دیگران رفتار کنیم درست نیست چون خودمان ارزشهایی داریم که برایمان محترم است و باید به آنها پایبند باشیم وگرنه نظم جامعهمان را بهم خواهیم زد.
* در زندگی چقدر با همسر خود مشورت میکنید؟
ما همه کارها را با مشورت هم پیش بردیم و همسرم در خیلی از زمانها صبوری به خرج میدهد. در زندگی ما واقعا تعریف مکمل بودن زن و مرد به درستی تعریف میشود. واقعا همسرم در این چند ساله با تمام فصول من بوده است.
* رابطهتان با همسرتان چطور است؟ از نبودنها و مشغله زیاد شما گلهمند نیستند؟
همیشه به یکدیگر میگوییم که در هر شرایطی پشت هم هستیم و این که هیچوقت خودت را ارزان نفروش و برای کارت زحمت بکش انرژیکترین حرف او به من است، یعنی هم من و هم همسرم پای حرفهایمان ایستادهایم چون کار من خیلی به سختی پیش رفت و فراز و فرودهای زیادی داشته است اما هیچ وقت حاضر نشدم هنرم را به چیزهایی بفروشم که شاید من را سریعتر به مقصد برساند و این برای من خیلی مهم بود که با سختیهای کارم برای پیشرفت بجنگم ولی همیشه گزینههایی هستند که انحراف دارند و اگر سرت را بالا نگیری مستقیم در گرداب آن فرو میروی. چون همه دوست دارند زودتر به مقصد برسند ولی من خدا با شاکرم که شریکی در کنارم دارم که در بعضی از مواقع با یک اشاره سبب شد سرم را بالا بگیرم و مسیر انحرافی را پشت سر بگذارم. اگر گلهمند و ناراحکت نباشند باید ترسید و تعجب کرد. ببینید این طبیعت زندگی و واقعیت کار من است و کار من شرایط را اینطور رقم زده است اما واقعا تمام سعی خودم را کرده ام که در این مورد کم نگذارم اما هر از گاهی و شاید بیشتر مواقع این گلایهها از سر علاقه است و هم من باید درکشان کنم و هم خانم بنده دیگر به این شرایط عادت کرده است.
* همیشه تفریح افراد دارای شهرت سخت است درست میگویم؟
البته اگر تفریحی وجود داشته باشد برعکس لبخندی که همیشه دوستان از من میبینند من آدمی هستم که خیلی سخت اتفاق میافتد که در تفریحات به من خوش بگذرد و همیشه سعی میکنم که القای شادی کنم در الی که بعضیها همیشه میگویند شما آدم مرفه بیدرد هستید. واقعا اینطور نیست چون هر چه آدم بیشتر شناخته شود بار مسئولیتش هم بیشتر میشود و باید بیشتر در همه موارد رعایت اصول را کند پس حتی در خوشی و ناخوشی هم محدود است و برای خودش نیست.
* بیشتر مایل هستید اوقات فراغت را سفر بروید یا با کتاب و ورش به پایانش رسانید؟
چرا دروغ کتاب و ورزش نه، آنقدر سرگرم کارهستم که نمیتوانم گذری به این دو بزنم. اما اهل سفر مخصوصا جاهایی که دریا دارد بیشتر میروم و با طبیعت انسم بهتر است.
* پرسپولیسی هستی یا استقلالی؟
استقلالیام اما فکر میکنم که آبی و قرمز در کشور ما کنار هم معنی پیدا میکنند و چقدر خوب است که ما به هم و به سلیقه هم احترام بگذاریم و همین که همدیگر را به خاطر رنگ قضاوت نکنیم. چندی پیش بعضیها نوشتند که چون تو آبی هستی ما دیگر طرفدارت نیستیم. اصلا از تو متنفر هستیم. من به آن فرد اینجا چنین میگویم مگر من طرفدارهای خود را به قرمز و آبی تحمیل میکنم که آنها اینطوری حرف میزنند. از حرف آن فرد محترم خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم که جایی دیگر علنی علاقهام را بیان نکنم. همسرم طرفدار پرسپولیس است، پسرم هنوز در سن انتخاب نیست در آینده کلکل جالبی هم خواهیم داشت که پسرمان پرسپولیس شود یا استقلالی.
* اگر پسرتان بخواهد راهی بجز موسیقی را برود کمکش میکنید؟
فرزندم نیز انسان است و حق انتخاب دارد، من میگویم هر راهی را که دوست دارد برود اما دوست دارم مانند یک انسان عادی زندگی کند چون آرامش بیشتری خواهد داشت خودتان را بگذارید جای یک هنرمند، از تعریف میشنود تا نقد، گاهی بد و بیراه میشنوی گاهی نوازش میبینی. هم دوستت درم، برای مردم و حس علاقهشان احترام زیادی قائلم ولی در این جایگاه بودن سخت است و دوست دارم فرزندم زندگی آرامی داشته باشد.
* آرزویتان برای پسرتان چیست؟
امیدوارم زندگی با آرامشی داشته باشد و من احساس میکنم که هیچ چیزی را تو نمیتوانی با ارامش عوض کنی حتی با میلیاردها پول، من خیلی وقتها دیدهام طرف در بهترین هتلها آرامش ندارد اما رد میشوی یک خانوادهای دور هم داخل یک چادر نشستهاند دارند از زندگی لذت میبرند و آنجاست که میفهمی این خندهها واقی است نه آن خندههای زود گذر که پول و مادیات فراهم میکند. زیادهخواهی لذت زندگی کردن و آرامش را از انسان میگیرد. شاید این حرف همه پدرها به فرزندانشان باشد: زیادهخواه نباشید.
* دستمزد فروش آلبوم و اجرای یک کنسرت به پای دستمزد فوتبالیها میرسد؟
دستمزد ما و فوتبالیستها، اصلا امکان ندارد.
* زندگی ایرانی را تعریف کنید.
سنتها پایه و اساس یک زندگی ایرانی است و زندگی ایرانی یعنی سنتها و زیباییهای آن.