نام اصلی: ایلای هرشل والاک
تولد: ۷ دسامبر ۱۹۱۵ - بروکلین، نیویورک
مرگ: ۲۴ ژوئن ۲۰۱۴ میلادی (۹۸ سال) - نیویورک سیتی، نیویورک
ملیت: آمریکایی
پیشه: بازیگر
سالهای فعالیت: ۱۹۴۵–۲۰۱۰
همسر(ها): آن جکسون (۲۰۱۴–۱۹۴۸)
ایلای والاك بازیگر برجستهی مكتب «مِتُد اكتینگ» كه تقریباً همه او را با نقش شمایلوار توكو یا همان «زشت» در وسترن اسپاگتی خوب، بد، زشت (سرجو لئونه، ۱۹۶۶) میشناسند، روز سهشنبه بیستوچهارم ژوئن ۲۰۱۴ (سوم تیر) در خانهاش در نیویورك درگذشت. والاك وقتی در خیابانهای محقر منهتن قدم میزد با آوای سوت مردمی همراهی میشد كه تم شوم موسیقی درخشان انیو موریكونه برای خوب، بد، زشت را مینواختند.
آنها والاك را به عنوان بازیگر بزرگ و خبرهی تئاتر، مفسر تحسینشدهی آثار تنسی ویلیامز و بازیگر همهفنحریفی نمیشناختند كه در قالب نقشهای مختلف، از یك عضو بختبرگشتهی مافیا در پدرخوانده ۳ (فرانسیس فورد كوپولا، ۱۹۹۰) گرفته تا آقای فریز اهریمنی در مجموعهی تلویزیونی بتمن (در دههی ۱۹۶۰) به هنرنمایی میپرداخت؛ برای آنها والاك همیشه همان «زشت» فیلم خوب، بد، زشت بود.
ایلای هِرشِل والاك هفتم دسامبر ۱۹۱۵ از پدر و مادری لهستانی در منطقهی بروكلین نیویورك متولد شد. اولین تجربهی حضورش در برادوی را در سال ۱۹۴۵پس از سپری كردن خدمت وظیفهاش در جنگ جهانی دوم پشت سر گذاشت و در سال ۱۹۵۱ به خاطر بازی در نقش آلوارو منجیاكاوالو در نمایش خالكوبی رز اثر تنسی ویلیامز برندهی جایزهی تونی شد.
او با آن صدای زمخت و خشناش در سینما بیش از شش دهه به عنوان بازیگر فعالیت كرد؛ از اولین بازیاش در نقش سیلوا واكارو در بیبی دال (الیا كازان، ۱۹۵۶) كه جایزهی بفتای «بهترین بازیگر تازهوارد» و نامزدی جایزهی گلدن گلوب را برایش به ارمغان آورد تا برخی از نقشهای مهمش در فیلمهای هفت دلاور (جان استرجس، ۱۹۶۰)، ناجورها (جان هیوستن، ۱۹۶۱)، چهطور غرب پیروز شد (هاتاوی، فورد، مارشال، ۱۹۶۲) و آخرین بازیهایش در فیلمهای رودخانهی مرموز/ میستیك ریور (كلینت ایستوود، ۲۰۰۳)، نویسندهی پشت پرده (رومن پولانسكی، ۲۰۱۰) و وال استریت: پول هرگز نمیخوابد (الیور استون، ۲۰۱۰). او سرانجام در سیزدهم نوامبر ۲۰۱۰ تندیس اسكار افتخاری را در دست گرفت.
حرفهای ایلای والاك از آخرین گفتوگویش با «گاردین» در سال ۲۰۱۰
- «بعد از اینكه نقش آنجلو در فیلم از اینجا تا ابدیت (فرد زینِمان، ۱۹۵۳) را رد كردم و این نقش به فرانك سیناترا رسید، این شایعه پخش شد كه پای مافیا در میان است. اما واقعیت این است كه من قول داده بودم در نمایشی از تنسی ویلیامز با عنوان "كامینو ریل" بازی كنم كه سرمایهی لازم برای روی صحنه بردن آن جور نشد.
بعد از آن بود كه در آزمون بازیگری فیلم زینِمان شركت كردم و نقش آنجلو را به دست آوردم. اما ناگهان خبر رسید كه هزینهی لازم برای اجرای نمایش ویلیامز جور شده است و من مجبور شدم نقش آنجلو را رد كنم. بعد از من فرانك سیناترا برای بازی در فیلم انتخاب شد و این شایعه پخش شد كه مافیا این نقش را از من گرفته و به سیناترا داده است. فیلم زینمان به اثر موفق و ماندگاری تبدیل شد و اعتبار ویژهای برای سیناترا به ارمغان آورد. فرانك پس از این ماجرا و موفقیتی كه به دست آورد، هر وقت من را میدید میگفت: "سلام بازیگر دیوانه".»
- «ظاهراً حضورم در فیلمهای وال استریت: پول هرگز نمیخوابد و نویسندهی پشت پرده باعث تعجب بعضیها شده است. پس همین جا میگویم كه من وقتی بازنشسته میشوم كه بمیرم. تازه میخواهم اسكار افتخاری را بگیرم و به خانه ببرم.»
- «كلینت ایستوود همكار و انسان فوقالعادهای است. وقتی در خوب، بد، زشت با او همبازی بودم، به من گفت: "از اسبات خیلی خطرناك سواری میگیری" اما واقعیت این بود كه من از دههی ۱۹۳۰ در تگزاس سواركاری كرده بودم و میدانستم چهطور باید با اسبم بتازم. البته كلینت هم سواركار ماهری است.»
- «بازی در وسترنهای اسپاگتی همیشه كار آسانی نبود چون بازیگران این فیلمها از ملیتهای مختلف بودند و هر یك به زبان خودشان، ایتالیایی یا فرانسوی یا اسپانیایی، صحبت میكردند! در یكی از فیلمهایم بازیگری كه نقش برادرم را بازی میكرد ایتالیایی بود. ما با هم صحنهی فوقالعادهای در فیلم داشتیم اما جالب بود كه من ایتالیایی بلد نبودم و او انگلیسی؛ موقعیت عجیب و نامتعارفی بود!»
- «آخرین سال از خدمت پنج سالهام در جنگ جهانی دوم، در برلین سپری شد؛ دو ماه بعد از خودكشی هیتلر. سرهنگ ارتش به من پیشنهاد داد كه برای مریضها و اهالی بیمارستان چند نمایش اجرا كنم و من هم موافقت كردم و گفتم كه نقش هیتلر را خودم بازی میكنم. بعد از آن قرار بود برای ادامهی خدمت به ژاپن بروم كه بمب اتم در آنجا منفجر شد و من از خدمت مرخص شدم. به نیویورك برگشتم و در نمایشی از تنسی ویلیامز با همسر آیندهام آشنا شدم. ۶۲ سال از آن زمان میگذرد.»
- «در بین فیلمهای خودم كه بر اساس نمایشنامههای تنسی ویلیامز ساخته شدهاند، بیبی دال را از همه بیشتر دوست دارم. تنسی ویلیامز واقعاً استعداد حیرتانگیزی داشت. من و همسرم او را خیلی خوب میشناختیم. او از بازی همسرم خیلی تعریف میكرد ولی در واكنش به بازی من میگفت: "ایلای همه را عصبانی میكند چون آدم شادی است." تنسی ویلیامز شخصیت فوقالعادهای بود.»
- «شاید بعضیها فكر كنند كه من امروز آدم پولداری هستم چون بیش از شش دهه، بازیگر سینما بودهام. اما واقعاً این طور نیست. به عنوان مثال خوب، بد، زشت با اینكه یكی از محبوبترین فیلمهای وسترن تاریخ سینما است ولی عایدی چندانی برای من نداشته است چون در ایتالیا ساخته شد و در آنجا نظام پاداش به نفع بازیگران نیست. یك بار نامهای از آكادمی به دستم رسید كه حاوی چك پاداشی برای نمایش این فیلم در آمریكا بود. شاید باور نكنید ولی رقم چك دو سنت بود! من مرد ثروتمندی نیستم.»
۱۰ نكتهی جالب درباره زندگی و فعالیتهای سینمایی ایلای والاك
۱ - در سال ۱۹۳۶ با مدرك كارشناسی از دانشگاه تگزاس در آستین فارغ التحصیل شد.
۲ - او در صحنهی قطار فیلم خوب، بد، زشت تا سر حد مرگ پیش رفت. جالب است كه سرجو لئونه از او خواست تا این صحنه را دوباره بازی كند و او گفت: «هرگز این صحنه را دوباره بازی نمیكنم!»
نقش آنجلو را در فیلم از اینجا تا ابدیت (فرد زینِمان، ۱۹۵۳) رد كرد؛ نقشی كه جایزهی اسكار بازیگر مكمل را برای فرانك سیناترا به ارمغان آورد.
۴ - یكی از سه بازیگری كه در نقش آقای فریز در بتمن (۱۹۶۶) ظاهر شد (دو بازیگر دیگر جرج سندرز و اتو پرهمینجر بودند). والاك در جایی گفت كه برای بازی در این نقش بیشتر از دیگر نقشهایش از طرفداران نامه دریافت كرد.
۵ - در جشنوارهی بروكلین سال ۱۹۹۸ «پادشاه بروكلین» لقب گرفت و همسرش آن جكسن «ملكهی بروكلین» نامیده شد.
۶- او با استیو مككویین در اولین فیلم موفق بزرگش، هفت دلاور(۱۹۶۰) و آخرین فیلم كارنامهاش شكارچی (۱۹۸۰) همبازی بود. البته او علاوه بر مككویین، با كلارك گیبل و مرلین مونرو هم در آخرین فیلمشان ناجورها (۱۹۶۱) همبازی شد.
۷ - او پنج سال در یكی از واحدهای پزشكی ارتش در طول جنگ جهانی دوم خدمت كرد و سرانجام به درجهی فرماندهی نایل شد.
۸ - ایلای والاك راوی كتاب صوتی بیخوابی اثر استیون كینگ است.
۹ - جون والاك اسكات كه مورخ است، برادرزاده اوست (دختر برادرش، سام والاك)؛ و به این ترتیب، اِی. او. اسكات منتقد برجستهی «نیویورك تایمز» هم نوهی برادر اوست.
۱۰ - او یك مرد خانوادهی واقعی بود كه از پنجم مارس ۱۹۴۸ تا زمان مرگش (۶۶ سال) در كنار همسرش زندگی كرد.
نقل قول خواندنی از ایلای والاك
* عنوان فرعی كتاب خاطرههایم، كه خوب، بد و من نام دارد، این است: «در مجموعهی حكایتهای كوتاهم». چند وقت پیش بیل كلینتن ازم خواست كه اجازهی استفاده از این عنوان فرعی را به او بدهم و من در پاسخش گفتم: «تو از كتابت دو میلیون نسخه فروختی. چهطور به خودت اجازه میدهی عنوان كتاب من را بدزدی!»
* هرگز شور و اشتیاقم نسبت به بازیگری را از دست ندادم چون همیشه نوآورانه و چالشبرانگیز است.
* تحسین منتقدان مثل این است كه مأمور اعدام از گردن زیبای شما تعریف كند.
* كلینت ایستوود را دوست دارم چون مرشدم بود. در آن دوره از بازیگریام هیچ چیزی در خصوص حضور و بازی در یك فیلم ایتالیایی نمیدانستم.
* وقتی فیلم را دیدم، گفتم ایكاش موسیقی را شنیده بودم؛ چون آن وقت جور دیگری با اسبم میتاختم.
* با اینكه نمیخواهم از سرعتم بكاهم، ولی احساس میكنم از سرعتم كاسته میشود.
* همه فكر میكنند بازیگری كار آسانی است ولی بههیچوجه این طور نیست. اما مسرتبخشترین كاری است كه انجام دادهام.
* بزرگترین راز بازیگری گوش سپردن به مردم است.
* هرگز فكرش را نمیكردم كه روزی در فیلمهای وسترن بازی كنم.