در عالم هنر کم نیستند هنرمندانی که در دوران حیات، مجالی برای معرفی و مطرح کردن خود پیدا نکردند و پس از مرگشان بود که توسط دیگران کشف شدند، آثارشان بازبینی شد و در شرح و بسط و نقد آثار هنریشان تومارها نوشته شد و همایشها برگزار شد.
در عالم موسیقی جهان نیز « نیک دریک » هنرمند انگلیسی یکی از این دسته افراد است. او فقط چند سال فعالیت کرد و بسیار زود از دنیا رفت. اما حدود دو دهه بعد از مرگاش دنیای هنر او را از نو کشف کرد و به تعداد طرفداران وی افزوده شد.نیک دریک ترانههایی دارد که در نگاه اول فقط سادهاند. ساده و دلنشین. از اینرو کارهای وی را ساده مینامیم که برآیند سه عنصر ملودی، صدا و کلام هستند و از زرق و برقهای مرسوم موسیقیهای مردمپسند در آنها خبری نیست. اما با گوش دادن چندین و چندباره و دقت کردن به متن ترانهها میتوان از پس این آهنگهای ملودیک که بیش از ۳ دههی قبل خلق شدهاند وارد دنیایی شد که یک هنرمند خجالتی با رویاهای عمیق و حساسیتهای تحسین برانگیز خود آنرا تصویر کرده است.
ترانههای دریک صحبت از اندوهها و حسرتها میکند و طولی نمیکشد که متوجه میشوید بیرون آمدن از دنیای او چندان هم کار سادهای نیست. منتقدان او را یکی از افسانههای موسیقی فولک بریتانیا بهشمار آوردهاند. کارهای دریک علاوه بر سادگی و زیبایی شنیداری، از اشعاری خیال انگیز، لطیف و زیبا بهره میبرند که در عینحال، بسیار رمانتیک، اندوهناک و آزاد و رها هستند. او از دردی حرف میزند که ورای زمان و مکان، در بین اکثر انسانهای اهل دل، مشترک است. دریک در بخشی از متن ترانهی Made To Love Magic میگوید: « به دنیا آمدم تا یک مسافر باشم و در سرزمینی آزاد و رها سفر کنم، نه اینکه به سنگ قبر قدیمیام بچسبم و در سکون مردد بمانم. »
نیک دریک در ۱۹ ژوئن ۱۹۴۸ در کشور برمه متولد شد. پدر او یک مهندس انگلیسی بود که از سالها قبل در برمه کار میکرد. نیک، تنها ۲۶ سال زندگی کرد و در مدت ۵ سال فعالیت هنری خود موفق به عرضهی ۳ آلبوم موسیقی شد. او طبعی خجالتی و گوشهگیر داشت و بههمین دلیل از اجرای زنده گریزان بود. همینطور از مصاحبه. و این گوشهگیری و امتناع ورزیدن از اجرا در محافل عمومی نهتنها باعث شکست تجاری ۳ آلبوم وی شد، بلکه موجب شد پس از مرگاش نیز سالها ناشناخته بماند. البته نیک دریک شنوندههای خود را بهشدت به سبک موسیقی و نوع روایتاش از مسائل اطراف که در ترانههای قوی و شاعرانهاش مطرح میشد علاقمند میساخت.
بهگونهای که گروهی طرفدار متعصب و پروپا قرص داشت و مدیر برنامههایش نیز از همین دسته افراد بود. علاقمنداناش به او کمک کردند تا بعد از شکست تجاری آلبوم اول ناامید نشود و دو کار دیگر خود را به فاصلهی یک و ۳ سال بعد عرضه کند. نیک در سبک فولک فعالیت میکرد و سازهایی مانند گیتار، پیانو و سازهای بادی را مینواخت اما ساز مورد علاقهاش گیتار اکوستیک بود و آهنگهایش غالبن با همراهی گیتار خود وی اجرا شدهاند. دریک در طول عمر کوتاه خود از بیخوابی و افسردگی بهشدت رنج میبرد. او هنرمندی بینهایت حساس بهشمار میرفت و از مسائلی اندوهگین میشد که برای خیلی از مردم عادی، هرگز به چشم نمیآمدند.
نیک دریک در ۲۵ نوامبر ۱۹۷۴ زمانیکه ۲۶ سال بیشتر نداشت در اثر استفادهی بیش از حد از داروهای ضد افسردگی درگذشت. در رابطه با علت اصلی مرگ دریک شایعات بسیاری وجود دارد. عدهای آنرا خودکشی میدانند و عدهای دیگر معتقدند که بهطور سهوی اقدام به استفادهی زیاد از قرصها کرده و مرگ تلخ خود را رقم زده است.
بیش از دو دهه از مرگ نیک دریک گذشته بود که استفاده از ترانهی Pink Moon وی در آگهی بازرگانی یکی از شرکتهای تولید اتومبیل، توجه دنیا را به این هنرمند جلب کرد. در اواخر دههی ۹۰ میلادی برای نخستین بار زندگینامهی دریک بهطور رسمی نگاشته شد و فیلمی مستند از زندگی وی با نام «غریبهای در میان ما» در نخستین سالهای قرن جدید ساخته شد. اما نکتهای که دریک را در اوایل سال ۲۰۰۸ مجددن مطرح کرد خودکشی «هیت لجر» بود. بازیگر ۲۸ سالهی استرالیایی که برندهی جایزهی اسکار نیز شده بود. مرگ ایندو هنرمند در نگاه اول شباهت زیادی به یکدیگر دارد. هر دو در سنین زیر ۳۰ سال به دنبال مصرف قرص درگذشتهاند و مرگ هر دوی آنها مشکوک به خودکشی است. اما جالب اینجاست که لجر علاقهی زیادی به نیک دریک داشت و برای آخرین ترانهی وی نیز یک ویدیو کلیپ مرموز ساخته بود.
نیک دریک بیش از آنکه برای مرگ تلخ یا افسرده بودناش مطرح باشد بهخاطر مضمون خیالانگیز و رمانتیک دنیایی که برای شنوندههای آثارش خلق میکند تحسین میشود. دنیای او از زمان و مکان عبور میکند و میتواند آدمهای قرن اینترنت و موبایل را هم شیفتهی خود کند. شاید بهترین تعبیر برای توصیف شخصیت این هنرمند، عنوان این نوشته باشد چرا که او غریبهای بود، در میان ما.