نام: استنلی کوبریک
زاده: ۲۶ ژوئیهٔ ۱۹۲۸ - نیویورک سیتی، نیویورک، ایالات متحده
درگذشته: ۷ مارس ۱۹۹۹ میلادی (۷۰ سال) - سنت آلبنز، هرتفوردشر، انگلستان (حمله قلبی)
سالهای فعالیت: ۱۹۹۹-۱۹۵۱
همسر: توبا متز (۱۹۵۱-۱۹۴۸) - روث سوبوتکا (۱۹۵۲-۱۹۵۴) - کریستین هارلن (۱۹۹۹-۱۹۵۸)
فرزندان: آنیا کوبریک (م. ۱۹۵۹) - ویویَن کوبریک (م. ۱۹۶۰)
استنلی کوبریک (به انگلیسی: Stanley Kubrick) کارگردان و تهیهکنندهٔ آمریکایی بود. بیشتر فیلمهای کوبریک اقتباسات ادبی هستند. فیلمهای کوبریک معمولاً جنجالی و همینطور مورد ستایش منتقدان واقع شدهاند. کوبریک به دقیق بودن و به نمایش درآوردن همه جزئیات دقیق در فیلمهایش معروف بود.
به همین علت روش او در فیلمسازی کند و طولانی بوده، تا آنجا که گاهی میان دو فیلم او سالها وقفه میافتادهاست. او در طول ۴۸ سال فعالیت در حیطه کارگردانی تنها ۱۳ فیلم بلند ساخت. سبکهای گوناگون فیلمهایش و انزوای او چه در روش فیلمسازی و چه در مورد شخصیت فردی وی، او را مشهور ساختهاست. استنلی کوبریک یکی از معدود کارگردانان کمالگرا در تاریخ سینما به شمار میآید. کوبریک جزء معدود کارگردانهایی بود که همواره در انتخاب فیلمنامه ریسک میکرد. او فیلمهای خود را در ژانرهای گوناگونی میساخت.
زندگینامه
نوجوانی و جوانی
عکس از کوبریک که توسط خودش گرفته شده، در دورانی که برای مجلهٔ لوک کار میکرد.
استنلی کوبریک در سال ۱۹۲۸ در منهتن نیویورک به دنیا آمد. او اولین فرزند از خانوادهٔ چهار نفره ژاک کوبریک و همسرش گرترود بود. خواهرش باربارا در سال ۱۹۳۴ به دنیا آمد. اجداد کوبریک از مهاجران یهودی ساکن اتریش بودند. پدر او، ژاک، پزشک بود و آنها در موقع تولد استنلی در آپارتمانی در خیابان کلینتون ۲۱۶۰ در برانکس زندگی میکردند. پدرش در دوازده سالگی شطرنج را به او آموخت که در سراسر زندگیاش به عنوان یک علاقه ماندگار شد. در سیزده سالگی، پدرش به عنوان هدیه تولد یک دوربین گارفلکس به او هدیه داد که توجه استنلی جوان را به عکاسی سوق داد. در نوجوانی به موسیقی جاز علاقه پیدا کرد و مدت کمی هم به عنوان یک نوازندهٔ درام مشغول بود.
در دوران دبیرستان، کوبریک با دوربین هدیه پدرش، به طور جدی به عکاسی پرداخت و به زودی به عنوان عکاس رسمی مدرسه شناخته شد. بعد از فارغالتحصیلی، عکسهای خود را برای مجلهٔ نیویورکی لوک فرستاد. پس از مدتی به بازی حرفهای شطرنج روی آورد و در همین حال فروش عکس به مجلهٔ لوک را نیز ادامه میداد، او در سال ۱۹۴۶ به عنوان یکی از خبرنگاران تمام وقت مجله شناخته شد. در شش سال فعالیت کوبریک در مجلهٔ لوک او عکسهای بسیاری از مناظر و وقایع در آمریکا گرفت. او در این سالها با «توبا متز» ازدواج کرد و به دهکدهٔ گرنویچ واقع در نیویورک نقل مکان کرد. او با دیدن فیلمهای سینمایی در نیویورک، تحت تأثیر کارگردانی قرار گرفت.
دوران فیلمسازی
در سال ۱۹۵۱ «الکس سینگر» دوست کوبریک او را تشویق کرد که یک فیلم مستند کوتاه برای شرکت March of Time بسازد. کوبریک موافقت کرد و با هزینهٔ شخصی فیلم روز نبرد را ساخت. اگرچه پخشکننده در همان سال کارش را تعطیل کرد، اما کوبریک توانست فیلم را به قیمت ۱۰۰ دلار به شرکت «آر. ک. او» (به انگلیسی: RKO) بفروشد. کوبریک کار در مجله لوک را رها کرد و دومین مستند کوتاهش را با نام «کشیش پرنده» در همان سال و با سرمایهگذاری RKO ساخت. سومین فیلمش «ملوان» اولین فیلم رنگی او به مدت ۳۰ دقیقه، تبلیغی برای «اتحادیهٔ جهانی ملوانان» بود. این فیلمها همراه با چند فیلم کوتاه دیگر که اکنون باقی نماندهاند، تنها آثار او در گونه سینمای مستند بودند. او همچنین دستیار کارگردان یکی از قسمتهای برنامه تلویزیونی «اتوبوس همگانی» درباره زندگی آبراهام لینکلن بود.
«هراس و هوس» در سال ۱۹۵۳ اولین فیلم داستانی کوبریک بود. هراس و هوس، داستان گروهی سرباز بود که در جنگی خیالی پشت خطوط دشمن گیر افتاده بودند. در پایان آنها درمییافتند که تصویر دشمنان درواقع همان تصویر خودشان است (بازیگران دو نقش یکی بودند). کوبریک و همسرش توبا متز تنها عوامل فیلم بودند و داستان را دوست کوبریک «هوارد ساکلر» نوشته بود که بعدها نویسندهٔ موفقی شد. فیلم با برخورد خوبی مواجه شد اما توفیق تجاری نیافت. بعدها وقتی کوبریک کارگردان مهمی شد آن را اثر یک تازهکار که باعث خجالت او است نامید و نگذاشت که در هیچجا به عنوان آثار قبلی او نمایش داده شود. بعدها به شکل غیررسمی به صورت DVD منتشر شد.
زندگی مشترک او با «توبا» دوست دوران مدرسهاش همزمان با ساخت «هراس و هوس» پایان یافت. او با «روت سوبوتکا» رقصندهٔ اتریشی در سال ۱۹۵۴ ازدواج کرد. او باید در فیلم بعدی کوبریک با نام «بوسهٔ قاتل» (۱۹۵۵) هنرنمایی میکرد. بوسهٔ قاتل، همانند «هراس و هوس» فیلمی کوتاه با زمانی کمتر از یک ساعت بود. و همانند آن با توفیق تجاری و انتقادی کمی مواجه شد. فیلم داستان مشتزن سنگینوزنی است که در پایان دوران حرفهای خود درگیر یک جنایت میشود. این دو فیلم با سرمایه خانوادگی خود کوبریک تهیه شدند.
اولین فیلم حرفهای
آلکس سینگر، کوبریک را به تهیهکنندهٔ جوانی به نام «جیمز بی هریس» معرفی کرد و آن دو برای تمام عمر دوست هم باقیماندند. شرکت مشترک آن دو هریس-کوبریک، تهیه کنندهٔ سه فیلم بعدی او بود. آن دو حقوق کتاب «شکست کامل» (به انگلیسی: Clean Break) نوشتهٔ «لیونل وایت» را خریدند، کوبریک و «جیم تامپسون» آن را به داستانی دربارهٔ سرقت از یک مسابقه که پایان وحشتناکی دارد تبدیل کردند. «استرلینگ هیدن» در این فیلم بازی کرد.
«کشتن» اولین فیلم کوبریک با بازیگران و دستاندرکاران حرفهای بود. فیلم بهخوبی از روش داستانگویی غیرخطی استفاده کرده بود که در دههٔ ۵۰ نامتداول بود و اگرچه توفیق تجاری نیافت ولی با تحسین منتقدان مواجه شد. تحسین زیاد از فیلم توجه استودیوی «متروگلدین مهیر» را جلب کرد و به او پیشنهاد ساخت دو فیلمنامه که در اختیار آنها بود داده شد. کوبریک داستان «رازهای آشکار» نوشتهٔ نویسندهٔ آلمانی «اشتفان تسوایگ» را انتخاب کرد. اما آنها پیش از ساخت به توافق نرسیدند.
10 فیلم برتر از نظر کوبریک از این قرار هستند:
1. «ولگردها» ساخته فدریکو فلینی محصول 1953
2. «توتفرنگیهای وحشی» ساخته اینگمار برگمان محصول 1957
3. «همشهری کین» ساخته اورسن ولز محصول 1941
4. «گنجهای سیهرا مادره» ساخته جان هیوستن محصول 1948
5. «روشناییهای شهر» ساخته چارلی چاپلین محصول 1931
6. «هنری پنجم» ساخته لارنس اولیویر محصول 1944
7. «شب» ساخته میکلآنجلو آنتونیونی محصول 1961
8. «بنک دیک» ساخته ادوارد اف. کلاین محصول 1940
9. «راکسی هارت» ساخته ویلیم ای. ولمن محصول 1942
10. «فرشتگان جهنم» ساخته هوارد هیوز محصول 1930