عباس کیارستمی ( متولد 1319 ، 22 جوئن سال 1940 ، تهران ) کارگردان ، نویسنده ، تهیه کننده و عکاس مشهور و بین المللی ایرانی است . وی از سال 1970 میلادی فعالیت خود را در عرصه سینما آغاز کرد و تا کنون بیش از 40 فیلم سینمایی ، کوتاه و مستند را ساخته ، نوشته یا تهیه کرده است .
از مهم ترین آثار او می توان به سه گانه زلزله (94-1987) ، طعم گیلاس (1997) و باد ما را خواهد برد (1999) اشاره کرد .
وی همچنین در عرصه های هنری از جمله شعر ، عکاسی ، چیدمان ، موسیقی ، طراحی گرافیک و طراحی نیز فعالیت دارد . او را باید در زمره سینماگران موسوم به موج نو سینما ایران به شمار آورد . حرکتی سینمایی در ایرانی که در اواخر سال 1960 آغاز شد و شامل کارگردانانی پیشتاز مانند فروغ فرخ زاد ، سهراب شهید ثالث ، محسن مخملباف و پرویز کیمیاوی بود . فیلمسازانی که در تکنیک های رایجی همچون استفاده از گفتگوهای شاعرانه و داستان سرایی تمثیلی همراه با مسائل سیاسی سهم زیادی دارند .
سادگی ، استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان ، سبک مستند گونه ، بهره گیری از فضاهای روستایی ، حذف کارگردان ، شاعرانگی و نیز مکالمه شخصیت ها در خودرو برخی از ویژگی های فیلم های کیارستمی است .
دلایل شهرت :
مهمترین دلیل شهرت و آوازه کیارستمی این بوده که تحت تاثیر هیچ فیلمسازی نبوده و راه خودش را رفته ، فیلم های او فرمول مشخصی ندارد ، او نه به قصد و قواعد سینمای کلاسیک وفادار است و نه کاملا تحت تاثیر سینمای آوانگاردست . راز موفقیت او خلق دنیا و قواعدی است که خاص خودش است ، فیلم های او با همه انتقادهایی که منتقدان سر سخت اش ، به او وارد می کنند ، آثاری کاملا اصیل و منطبق با نگاهش به پدیده های گوناگون است ، کیارستمی جمله ای دارد که هم ایدئولوژی ذهنی و هم راز موفقیت اش را نشان می دهد : " هرکسی می تواند نویسنده بزرگترین و بهترین داستان عاشقانه باشد ، به شرطی آنکه داستان عاشقانه ی خودش را بنویسد ."
نگاهی کلی به زندگی کیارستمی
• از همسرش جدا شده و دو پسر به نام های احمد و بهمن دارد .
• دارای لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است .
• نخستین حضور حرفه ای کیارستمی در سینمای ایران ساخت تیتراژ فیلم قیصر بود که در زمان خود مورد توجه قرار گرفت . او علاوه بر این ، طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم رضا موتوری را نیز انجام داد . این اواخر نیز تیتراژ فیلم حکم را ساخته است .
• دو کتاب به نام های حافظ به روایت کیارستمی و سعدی از دست خویشتن فریاد را منتشر ساخته است ، که موافقان و مخالفان متعددی دارد و در حال حاضر مشغول گلچین کردن غزلیات شمس است . او همچنین مجموعه شعری شبیه هایکو با نام گرگی در کمین دارد .
• ورنر هرتزوگ کارگردان سرشناس سینمای جهان فیلم خانه دوست کجاست ساخته عباس کیارستمی را یکی از پنج فیلم محبوب خود دانسته است .
• سال 2004 همیشه برگرد عباس مستندی بود که « لئون کاکوفت » درباره حضور کیارستمی در جشنواره سائوپولو ساخته بود . عنوان فیلم خود نشان می داد که چقدر دیگران به عباس کیارستمی علاقه وافری دارند .
• کیارستمی در سال 1349 به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رفت و در آنجا با ساختن فیلم کوتاه نان و کوچه موفقیت های زیادی بدست آورد .
• طراحی و اجرای جلد کتاب و آفیش ، سرودن شعر و نوشتن طرح برای حدود 120 فیلم تبلیغاتی و طراحی و اجرای نقاشی های کتاب « من حرفی دارم که فقط شما بچه ها باور می کنید » (1347) از دیگر فعالیت های هنری اوست .
• از سوی انجمن فیلم بریتانیا ، خانه دوست کجاست به عنوان یکی از 50 فیلمی پیشنهاد شده است که حتما پیش از 14 سالگی آن را باید تماشا کرد .
• طعم گیلاس باعث علاقه کیارستمی به سینمای دیجیتال شد . به گفته کیارستمی در نقطه ای که او سکانس پایانی فیلم طعم گیلاس را فیلمبردای کرده ، برای اولین بار از دوربین هندی کم ( دیجیتال ) استفاده کرده است .
• روزنامه لوموند فیلم کپی برابر اصل را انقلابی در سینما اعلام کرد .
• در فرانسه اپرایی به نام زن ها همگی همان جورند اجرا کرد که بسیازی تماشاگران در توصیف آن ، گفته بودند : « صمیمی ترین ، مهربان ترین و انسانی ترین » اجرایی است که تا کنون از این اپرا دیده اند .
• در آذرماه 86 کیارستمی طراحی دکور صحنه ، طراحی پوستر ، بروشور و بلیت های کنسرت مرحوم مشکاتیان را انجام داد
• از دیگر فعالیت های جانبی او ، طراحی پوستر یازدهمین جشن بزرگ سینمای ایران و تهیه تیتراژ ابتدایی به همین سادگی ساخته رضا میرکریمی به خط خودش بود .
• کیارستمی با اشاره به دو مشارکت سیاسی خود گفته است که دیگر هیچگاه مشارکت سیاسی نخواهد داشت .
• سه گانه کوکر او در شرایط دشوار سیاسی نیمه دوم دهه 60 و نیمه ابتدایی دهه 70 ، پیله ضخیم تنیده شده دور ایران را شکستند و تصویر متفاوتی از ایران به جهانیان ارائه دادند .
زندگینامه
وی در سال 1319 در تهرات متولد شد . در ابتدا به نقاشی روی آورد و آن را ادامه داد . در سن 18 سالگی در یک مسابقه نقاشی برنده شد ، کمی قبل از آنکه کیارستمی خانه را برای تحصیل در دانشگاه هترهای زیبایی تهران ترک کرد . پس از گرفتن لیسانس نقاشی ، وی از سال 1340 به عنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه 7 و یکی از دو موسسه دیگر به کار طراحی جلد کتاب و آفیش پرداخت . در بین سالهای 1342 تا 1346 ، حدود 150 آگهی برای تلویزیون ایران درست کرد .
طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم های قیصر و رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی را او انجام داد . مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو ، که مسئولیت امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشت به کانون رفت و در سال 1349 فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت .
در سال 1351 فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم مسافر در سال 1353 مطرح شد .
در سال 1349 با پروین امیر قلی ازدواج کرد ولی در سال 1362 از او تلاق گرفت و با دو فرزند خود احمد ( متولد 1351 ) و بهمن ( متولد 1358 ) زندگی کرد . بهمن کیارستمی در سال 1373 در سن پانزده سالگی با کارگردانی مستند سفر به سرزمین مسافر تبدیل به کارگردان و فیلمبردار شد.
عباس کیارستمی جز کارگردانی کمی بود که پس از انقلاب 57 ، ایران را ترک نکردند ، این در حالی بود که پیش تر همکاران او از ایران فرار کرده بودند . وی این تصمیم خود را دلیل موفقیت هایش می داند و ایران را اصل دائمی و هویت ملی خود دانسته که او را به کارگردانی توانا تبدیل کرد.
"وقتی شما درختی را از جایی با ریشه اش بکنید و به جایی دیگر ببرید ، درخت دیگر میوه نمی دهد و اگر هم میوه دهد ، میوه هایش به خوبی میوه هایی که در جای اصلیش داشت نخواهد بود . این قانون طبیعت است . من فکر میکنم اگر کشورم را ترک کرده بودم ، من هم عاقبی مانند همین درخت داشتم " عباس کیارستمی
او در سینمای بعد از انقلاب پایه گذار سینمایی شد که تا به حال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما ، فیلم ساخته و مطرح شده اند .
وی همیشه عینکی بر چشم خود دارد که دلیل آن حساسیت وی به نور گفته شده .
در سال 1997 با فیلم طعم گیلاس ، جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کین را هم از آن خود کرد .
در سال 2000 ، در مراسم جشنواره فیلم سان فرانسیسکو ، کیارستمی همه را با دادن جایزه یک عمر فعالیت خود بعنوان کارگردان کهنه کار ایرانی به بهروز وثوقی ، شگفت زده کرد .
دوران فیلم سازی
1970
سال 1969 ، هنگامی که موج نو در ایران با فیلم گاو داریوش مهرجویی آغاز شد ، کیارستمی در حالی که در تشکیل گروه فیلمسازی در موسسه پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهران فعالیت می کرد ، اولین فیلم خود بنام نان و کوچه ( 1970-1349 ) که زمان آن دوازده دقیقه بود را ساخت . فیلمی کوتاه ، نو و واقع بین در مورد مقابله یک پسر با سگ مدرسه ، فیلمی که به دلیل پیروی نکردنش از امتداد طبیعی سینما و قاعدۀ متداول فیلمسازی در آن دوره، و نیز وسواس و دقت در کارگردانی، کار را به بحث و جدل با مهرداد فخیمی فیلمبردار کشاند؛ جستجوی طولانی مدت کیارستمی برای یافتن کوچه و خانه ای مناسب، و به درازا کشیدن تصویربرداریِ بدون کاتِ یک سکانس در چهل روز تا روی بیننده تأثیری مضاعف بگذارد، از ویژگی های سبک و سیاق فیلمسازی او درآمد. فیلم مورد استقبال گستردۀ مخاطبان و تقدیر و ستایش هیئت داوران جشنوارۀ بین المللی فیلم های کودکان قرار گرفت.. به دنبال آن ، این موسسه در سال 1972 ، یکی از معروف ترین استادیوهای فیلم سازی ایران شد ، که نه تنها آقار کیارستمی ، بلکه فیلم های موفقی همچون دونده و باشو، غریبه کوچک در آن ساخته شد .
در سال 1970 ،در رنسانس سینمای ایران که خود عضو آن بود ، وقتی بحث در مورد فیلمسازی وی شد ، وی اظهار داشت :
" نان و کوچه اولین تجربه سینمایی من بود و باید بگویم بسیار برایم دشوار بود . من باید با کودک بسیار کم سن ، یک سگ و همکارانی غیر حرفه ای جز فیلمبردار ، که در تمام زمان شما را آزار می دهند و تمام وقت شکایت می کنند کار می کردم . خب ، توقع این مشکلات بود ، چون من مسائل رایج را که آنها به آن عادت داشتند را دنبال نمی کردم .
به دنبال فیلم تجربه ، کیارستمی فیلم مسافر (1974-1353) را منتشر کرد . مسافر داستانی بود در مورد حسن دارابی ، پسر ده ساله بازیگوش در یکی از شهر های کوچک ایران که آرزو داشت مسابقه تیم فوتبال ملی ایران در تهران را ببیند . در ادامه ،وی برای رسیدن به هدفش ، شروع به گول زدن دوستان و مردم آشنا اطرافش می کند و در نهایت، پس از ماجراهای بسیار به مسابقه در تهران می رسد . فیلم تلاش حسن برای رسیدن به هدفش بدون در نظر گرفتن اطرافیانش را نمایش می داد ، فیلم در مورد رفتار انسانی و توازن بین درستی و نادرستی است . فیلم ویژگی های کیارستمی یعنی واقع گرایی ، سادگی و سبک پیچیده را به نمایش گذاشت ، همچنین نوعی شیفتگی بین روح و جسم بشری . مسافر فیلمی زمینه ساز در کارنامۀ وی ارزیابی می شود، از این جهت که المانهایی صوری و روائی در آن وجود دارد که تا به امروز، در همۀ آثار کیارستمی مشترکند؛ و آن سبک مستندگونه و ادغام دو ویژگی پارادوکسال یعنی سادگی و پیچیدگی است.
در سال 1975 ( 1354 ) ، کیارستمی دو فیلم کوتاه من هم می توانم و دو راه حل برای یک مشکل را کارگردانی کرد . در اوایل 1976 (1355 )، وی فیلم کوتاه رنگ ها و به دنبالش فیلم 54 دقیقه ای لباسی برای عروسی را ساخت . فیلمی در مورد سه نوجوان که بر سر یک لباس عروس با هم بحث دارند . اولین فیلم طولانی کیارستمی ، فیلم 112 دقیقه ای گزارش (www.imdb.com/title/tt0076098/ ) ( 1977-1356 ) بود . فیلمی حول زندگی مامور مالیاتی متهم به رشوه گیری ، همراه با تم خودکشی ، اولین اثر سینمای ایران بود که گزارشی عینی از روابط پیچیدۀ زوجی جوان در جامعه ای که در برزخ بین سنت و مدرنیسم دست و پا می زد، ارائه می داد و ترکیب واقع گرایی و هنر، و شکستن مرز ظریف بین آن دو در این اثر، منتقدان را غافلگیر کرد.
1980
در اوایل دهه 1980 ، کیارستمی چند فیلم کوتاه از جمله بهداشت دندان (1980-1359) ، منظم یا نا منظم (1981-1360) و همسرایان 1982-1361 کارگردان کرد . در سال 1983-1358 ، وی در مقام کارگردانی فیلم همشهری (www.imdb.com/title/tt0085641/ ) را ساخت . ولی او در خارج از ایران هنوز ناشناخته بود البته تا قبل از ساخت فیلم خانه دوست کجاست ؟ در سال 1987-1366 . داستانی فریبنده در مورد پسری هشت ساله که در تلاش است برای اخراج نشدن دوستش از مدرسه ، دفترش را به او برساند . باورهای روستایی ایرانی در سراسر فیلم به نمایش گذاشته می شود . فیلمی که عناصر شاعرانه ای همچون واقع گرایی و چشم اندازی از روستاهای ایرانی که دو شاخصه اصلی فیلم های کیارستمی است را به نمایش می گذارد . کیارستمی همچنین فیلم را فقط از دید یک کودک ساخته و لحن آن را سنگین نکرده است .
فیلمی که نه نتیجۀ سانسور، بلکه سرچشمه گرفته از هوش ذاتی و نیروی خلاقیت و ابتکار خود کیارستمی بود؛ اثر نمونه و کلیدیِ سینمای بعد از انقلاب 57 و نقطۀ عطفی برای کوشش های اصیل و نوآورانۀ کیارستمی. «خانۀ دوست...» علاوه براینکه جریان خون تازه ای را به سینمای ایران تزریق کرد، پنجره ای از ایران و سینمایش به سوی جهان گشود. فیلم از زوایای بسیار قابل بررسی است: از جنبۀ ساختاری فیلمی مینی مالیستی به شمار می رود که سعی در حذف زوائد فیلمسازی را دارد؛ از جنبۀ محتوایی توانسته با بهره گیری از قصه ای ظاهرا ساده، با عبور از سطح روزمرگی زندگی و عمق بخشیدن به آن، به طرح پیچیده ترین مفاهیم انسانی و فلسفی برسد؛ و از جنبۀ اجتماعی - سیاسی، با نمایش فیلم در سالهای پایانی جنگ تحمیلی و در اوج شرایط سیاسی بحرانی، قهرمان کودک آن، سمبل ملت ایران و معصومیت و روحیۀ خستگی ناپذیرش قلمداد شد.
«خانۀ دوست...» را می توان تولد دوبارۀ زندگی حرفه ای کیارستمی نامید، به این دلیل که با ارائۀ تعریفی نوین از پتانسیل ها و قابلیت های سینما، او را به عنوان پایه گذار یک مکتب سینمایی اوریژینال و یگانه به جهان معرفی کرد. سینمایی که با تکاملش در «کلوزآپ: نمای نزدیک»، تمجید و تحسین بزرگان سینمای جهان مانند تارانتینو، اسکورسیزی، هرتسوگ، گدار و مورتی را برانگیخت.
فیلم های خانه دوست کجاست ؟ ، زندگی ادامه دارد ( یا « زندگی و نه بیشتر » ) ( 1992-1370 ) و میان درختان زیتون در بین منتقدین سه گانه کوکر شناخته می شوند زیرا هر سه فیلم در مورد ویژگی دهکده کوکر در شمال ایران بودند . هر سه فیلم حول فاجعه زلزله منجیل ، رودبار در سال 1990 می گشتند که در آن 4000 نفر جان خود را از دست دادند . کیارستمی برای ارتباط میان این فیلم ها از تم های زندگی ، مرگ ، تغییر و تداوم استفاده کرد . این سه گانه تا جایی پیش رفتند که اول در فرانسه ( در سال 1990 ) و بعد در کشورهایی مانند لندن ، سوئد ،آلمان و فنلاند به موفقیتی بزرگ رسیدند . با این حال ، خود کیارستمی این سه فیلم را جز یک سه گانه نمی دانست ، ولی در عوض ، دو فیلم آخر را بعلاوه فیلم طعم گیلاس – با اصل ستایش زندگی – بعنوان یک سه گانه نشان داد . وی در ادامه در حکم فیلمنامه نویسی و ادیت فیلم کلید (1987-1366) هم همکاری کرد . در سال 1989-1368 ، مستند مشق را منتشر کرد .
1990
در سال 1990-1369 ، کیارستمی فیلم کلوزآپ را کارگردانی کرد ، فیلمی واقعی حول محاکمه مردی که خود را به جای محسن مخلمباف ( فیلمساز ) جا می زند . فیلمی که بسیار موفق بود و کارگردانانی مانند کوانتوم تارانتینیو ، مارتین اسکورسیزی ، وارنر هرزوگ ، جین – لوک گودارد و نانی مورتی آن را ستودند و در تمام اروپا منتشر شد .
در سال 1992-1370 فیلم زندگی ، نه بیشتر را کارگردانی کرد که منتقدین آنرا دومین فیلم از سه گانه کوکر می دانستند . داستانی در مورد پدر و پسری بخاطر نگرانی اشان در مورد دو پسری که فکر می کنند در حادثه زلزله مرده اند ، تهران را به قصد کوکر ترک می کنند . آنها در میان سفر با زلزله زدگانی که با مشکل رو به رو شده اند برخورد می کنند . بخاطر این فیلم ، کیارستمی جایزه روبرتو روسلینی را دریافت کرد . آخرین فیلم این سه گانه فیلم در میان درختان زیتون بود که از همان محیط زندگی و نه بیشتر پیروی می کرد .
کسانی همچون آدریان مارتین سبک این سه گانه را " diagrammatical " می دانند . ارتباط الگوهای زیگ زاگی در چشم انداز و هندسه در زندگی و نیروهای جهانی . فلاش بک هایی که در مسیر پر و پیچ و خم زندگی و نه بیشتر دیده می شود ، به نوبه خود ذهن بیننده را به فیلم خانه دوست کجاست در سال 1987 ، ضربه های قبل از زلزله می برد ، این مسئله به طور نمادین ما را به سوی اتفاقات بعد درفیلم در میان درختان زیتون سوق می دهد .
در سال 1995 ، میرامکس فیلم ، فیلم در میان درختان زیتون را در آمریکا منتشر کرد .
بعدا کارستمی فیلم نامه های سفر و بادکنک سفید ( 1995-1373 ) را برای همکار سابق خویش ، جعفر پناهی نوشت . کیارستمی بعدا در Lumière and Company ، نوعی همکاری بین 41 کارگردان بین المللی
در سال 1997 کیارستمی جایزه نخل طلایی را از جشنواره کن به خاطر فیلم طعم گیلاس بدست آورد . فیلمی درباره یک مرد ، آقای بدیعی ، که قصر خودکشی دارد . فیلمی در مورد اخلاق ، مشروعیت خودکشی و معنای مشقت و رحم .
وی در سال 1999 ، برای فیلم باد ما را خواهد برد ، نامزد دریافت جایزه شیر طلائی جشنواره فیلم ونیز بود. باد ما را خواهد بردموفق به کسب جایزه شیر نقرهای، جایزه FIPRESCI و جایزه CinemAvvenire از این جشنواره و جوایز متعدد دیگر از جشنوارههای گوناگون گردید . داستان فیلم درمورد گروهی روزنامهنگار است که برای تولید فیلمی مستند از آئین سوگواری به روستایی کردنشین میروند. اما پیرزنی که قرار است بمیرد نمیمیرد. فیلمی برای مقایسه دیدگاه شهری و روستایی نسبت به عزت کار ، تمی در مورد برابری جنسیتی و کمک آن به پیشرفت . جذابیت کار به این بود که بیشتر شخصیت های آن دیده نمی شدند و فقط در فیلم صدایشان می آید ، حداقل 13 یا 14 کاراکتر در سراسر فیلم جلوی دوربین نمی آیند .
2000
در سال 2002-1381 ، کیارستمی فیلم ده را کارگردانی کرد . فیلمی که با روش غیر معمول و رها کردن بسیاری از معمولات فیلمنامه نویسی ساخته شد . در این فیلم وی به دیدگاه سیاسی نسبت به ایران می پردازد و این تصاویر را از دید یک زن، طی دوره های مختلف در خیابان های تهران به نمایش می گذارد . در فیلم زن درون خودرویی نشستهاست و در ده سکانس با ده شخص گفتگوهایی انجام میدهد و نمایی از زندگی زن امروزی در ایران را نشان میدهد. در این فیلم شخصیت اصلی داستان با پسرش، خواهرش، یک عروس آینده، یک فاحشه و زنی که به دنبال خواندن نماز است گفتگو میکند. این سبک فیلم سازی توسط بسیاری از منتقدان حرفه ای مورد همچون آ.و اسکات مورد تجلیل قرار گرفت . اسکات در نیویورک تایمز نوشت : " بعلاوه بین المللی ترین کارگردان تحسین شده ایرانی در ده گذشته ، وی جز پیشروان سینمای خودرو نیز هست ... . او می داند خودرو مکان تفکر ، مشاهده و بالاتر از همه صحبت است . "
در سال 2001-1380 ، کیارستمی و همکارش سیف الله صمدیان به درخواست صندوق بین المللی سازمان ملل متحد به منظور توسعه کشاورزی ، برای ساخت فیلمی مستند در مورد یتیمان اوگاندا ، به کامپالا – اوگاندا سفر کردند . وی ده روز در آنجا ماند و مستند ABC Africa را ساخت . هدف اصلی سفر در اول ، آمادگی برای ساخت فیلمی واقعی بود ، ولی کیارستمی ادیت کامل فیلم را از طریق قطعه های ویدیوئی بدست آمده تمام کرد . گرچه دلیل اصلی یتیمی بچه های اوگاندا بیماری ایدز بود ، ادیتور Time out و رییس برنامه نویس فیلم تئاتر ملی جف اندرو در مورد فیلم کیارستیم اظهار داشت : " مانند 4 اثر قبلیش ، این فیلم هم در مورد مرگ نیست ولی در مورد مرگ و زندگی : آنها چگونه ارتباط دارند و ما چه نگرشی را در مورد همزیستی آنان داریم . "
در سال 2003-1382 ، کیارستمی فیلم پنج را کارگردانی کرد . فیلمی شاعرانه بدون هیچ دیالوگ و شخصیتی ، فیلمی که هر بخشش تنها یک نمای طولانی ثابت است که حدود ده تا بیست دقیقه طول می کشد و جمعا این مجموعه یک ساعت و پانزده دقیقه ای را می سازند. کیارستمی قبل از نمایش فیلم از تماشاگران خواست که اگر خسته شدند، لطفا سالن را ترک نکنند، چشمانشان را ببندند و فقط به صدا ها گوش کنند.
"شما این شانس را دارید که فیلمهای دیگری را در سینماهای دیگر و در زمان های دیگر ببینید، اما این فیلم، برای اولین بار، و امیدوارم نه برای آخرین بار به نمایش داده می شود و من مطمئنم که شما موفق به تماشای چنین فیلمی در هیچ سینمایی نخواهید شد پس تا آخر بنشینید و تمام آن را ببینید."
فیلمی دارای 5 قسمت ، شات هایی طولانی که به صورت متوالی با دوربین DV بر روی دست در امتداد سواحل دریای خزر گرفته شد . جف اندرو در مورد فیلم گفت : «این فیلم بیش از فقط چند تصویر زیباست ». او همچنین افزود : « مونتاژی خاص ، آنها از درون ، روایتی قابل لمس یا احساسی را به نمایش می گذارند ، روایتی که تنهایی از بین می برد ، به جسم استراحت می دهد ، سکوت را به موسیقی و آهنگ تبدیل می سازد ، از روشنی به تاریکی رفته و دوباره به روشنایی باز می گردد ، و با تولد دوباره تمام می شود » . هنر و استادی او در پشت این تصاویر ساده آشکار پنهان شده اند .
در سال 2004-1383 وی ده روی10 را تولید کرد ، فیلمی مستند که ده درس در مورد ساخت فیلم که در حین رانندگی گرفته بود را به نمایش می گذاشت . کل فیلم توسط دوربینی ثابت که در ماشین نصب شده بود گرفته شد که یادآورد شیوه ی فیلمبردای فیلم های طعم گیلاس و ده بود .
در سالهای 2005 و2006 (1384) وی فیلم جاده های کیارستمی را کارگردانی کرد . فیلم مستند 32 دقیقه ای ، ترکیبی از تصویر و شعر و موسیقی که با دیزالو عکسها یا فیلمهای سیاه و سفید ساخته شدهاست. تصویر پایانی فیلم شامل انفجاری مهیب است که به همه آثار زندگی پایان میدهد.
کیارستمی این فیلم را بر پایه برخی از قطعههای مجموعه عکسهایی با نام«جادهها که خودش طی سالهای متمادی با گذر از جادههای گوناگون گرفته، ساختهاست. مجموعه عکسهای جادهها پیش از ساخت فیلم در نمایشگاههای گوناگون داخلی و خارجی به نمایش گذاشته شده بودند.
کیارستمی این فیلم مستند را یک تجربه سینمایی خوب دانسته که با اعتماد کامل به بازیگر که کلید دوربین را در اختیار داشته، ساخته شدهاست. جادهها در ایران به صورت اختصاصی و نیز در چند جشنواره خارجی اکران شدهاست.
در سال 2005-1384 ؛ او در ساخت فیلم بلیط ها همکاری کرد . فیلمی ۳ اپیزودی که کارگردانی یکی از اپیزود های آن کیارستمی بود . مجموعه ای که در قطاری در حال عبور از ایتالیا اتفاق می افتاد . کارگردانان دیگر اپیزود ها ارمانو اولمی و کن لوچ بودند .
در سال 2008-1387 ، فیلم شیرین توسط کیارستمی کارگردانی شد .
2010
در ادامه ، در آپریل سال 2010 ، وی فیلم کپی برابر اصل در توسکانی ( ایتالیا ) فیلمبرداری کرد . کپی برابر اصل اولین فیلم کیارستمی بود که خارج از ایران ساخته شد . این فیلم در جشنواره فیلم کن 2010 شرکت کرد .
کیارستمی در طول پنج دهه کار فیلمسازی، هرگز از تجربه گرایی ابایی نداشته و همواره در حد اعلایی کوشیده تا هرآنچه را که از دریچۀ نگاهش "ضد سینما" تلقی می شود، از آثارش حذف نماید تا به رئالیسم مدنظرش یعنی واقعیت عینی زندگی دست یابد. هر اثر او، حرکتی رو به جلو و اتفاقی فرخنده برای سینما بوده و نکته ای تازه را به آن افزوده است. در فصل پایانی «زیر درختان زیتون»، درست در نقطۀ اوج عاطفی اثر که بیننده در عطش سهیم شدن در لذت و شادمانی شخصیت اصلی می سوزد، کارگردان دوربین اش را بی رحمانه تا حد امکان از مرکز ماجرا دور نگاه داشته و قهرمانانش را تنها می گذارد؛ در «طعم گیلاس» با ایجاد هاله ای از ابهام و تردید حول شخصیت آقای بدیعی و حذف انگیزه اش برای خودکشی، در ذهن بیننده صدها سؤال برمی انگیزاند؛ در «باد ما را خواهد برد» حضور فیزیکی تعدادی از پرسوناژها را حذف می کند؛ در «ده» با تبدیل فضای تنگ و محدود یک اتوموبیل به فضایی سینمایی، حذف دکوپاژ، بهره گیری از دوربین دیجیتال و فیلمبرداری از دو زاویه، به تجربه ای ناب دست می زند؛ در «پنج» حیوانات و اجزای طبیعت را همچون نابازیگران به بازی گرفته و با انواع ترکیب های قابل تصور صدا و تصویر، اثری فی البداهه خلق می کند؛ و در نهایت در «شیرین» کل فیلمِ دارای فیلمنامه و دکوپاژ و بازیگر را حذف کرده و از آن فقط صدا و موسیقی و واکنش های تماشاگران را به مخاطب می دهد تا خود، فیلم را به طور کامل با توسل به قدرت تخیلش بیافریند...
دامنه و تنوع جستجوگری های کیارستمی تنها به هنر سینما منتهی نمی شود: کارگردانی و اجرای نمایش تعزیه در پاریس و رم، عکاسی، چیدمان، شاعری، انتشار دو کتاب حافظ و سعدی به روایت کیارستمی، اجرای اپرای موتسارت و ... از تجارب غنی کارنامۀ هنری این هنرمند محسوب می شوند.
با اینکه جایگاه والای کیارستمی در تاریخ سینمای جهان غیرقابل انکار است و نشانۀ آن اهدای نخل طلای کن و ده ها جوایز معتبر سینمایی و افتخاری، و برگزیدن وی در مقام «ششمین» کارگردان برتر سینمای معاصر دنیا از سوی هیئت منتقدین روزنامۀ گاردین می باشد، در ایران به طرزی غریب بسیار کمتر از آنچه شایستۀ اوست، قدر دیده و علاوه بر این، آثارش اغلب با سانسور و عدم نمایش مواجه شده اند.
ژان لوک گدار دربارۀ کیارستمی گفته است: «سینما با گریفیث آغاز می شود و با کیارستمی پایان می یابد.» علیرغم اینکه بسیاری به شدت با این اظهارنظر گدار مخالفند، عده ای بر این باورند که در آینده سینمای دنیا تحت تأثیر کیارستمی حرکت خواهد کرد؛ فیلمسازی که آثارش به دلیل ژرفنای انسانی و فراملیتیِ مضامین، و درنتیجه قابل درک بودنشان در سراسر جهان، مرزهای جغرافیایی و زمانی را درمی نوردند و اصلا ماهیتِ اثر هنریِ اصیل و ارزشمند به گونه ایست که مخاطبش تنها به ملیت و عصر هنرمند محدود نمی شود؛ زبانِ هنر جهانی و جاودانه است و کیارستمی هنرمندی است متعلق به همۀ جهان که ایران هم جزئی از آن به شمار می رود.
دیگر فعالیتها
کیارستمی تجربههای متفاوتی در زمینههای مختلف نظیر آهنگسازی، طراحی صحنه و لباس، تدوین و حتی بازیگری داشتهاست ، وی همچنین عکاسی شناخته شدهاست همچنین به تازگی دو کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نامهای حافظ به روایت عباس کیارستمی و سعدی از دست خویش فریاد را منتشر ساخته است .
در حراجی کریستی دبی در تاریخ 1 مه 2008 عکسی از کلکسیون عکسهای عباس کیارستمی به قیمت حدود ۱۳۰ هزار دلار فروخته شد .
سانسور
مارتین اسکورسیزی با ذکر تلاش فراوان دولت ایران برای سانسور فیلم ده از این موضوع انتقادکرد و گفت که سانسور هیچ گاه خوب نخواهد بود . در سال ۱۹۷۷ میلادی وزارت آموزش وپرورش وقت خواستار آن شد که قسمتی از فیلم کیارستمی که زنان به صورت محجبه بودند حذف شود با مخالفت کیارستمی با این حذف، از نمایش فیلم جلوگیری شد پس از انقلاب 57 نیز صحنههای دوباره گرفته شده بدون حجاب فیلم به نمایش در نیامد.
چند جمله ای از او
• هر اثر هنری یک کار سیاسی است ، ام به تعبیری سیاسی هم نیست . چرا که حزب و گروهی را تائید و به دیگری حمله نمی کند ، هیچ نظامی را به نظام دیگر ترجیح نمی دهد ، درک ما از سینمای سیاسی این است که فیلم همیشه از ایدئولوژی سیاسی خاصی حمایت کند ، اگر به فیلم هایم از این زاویه نگاه کنم سیاسی نیستند ... اما فکر می کنم همان فیلم های غیر سیاسی ، سیاسی تر از فیلم هایی هستند که سیاسی خوانده می شوند ( سایت اند ساوند ، فوریه 1997 )
• زمانی که من به فیلم هایی که در گذشته محبوب من بوده است نگاه می کنم ، بیش از 10 دقیقه نمی توانم آنها را تحمل کنم ، یا من خیلی تغییر کرده ام یا اینکه آن فیلم ها بسیار قدیمی شده اند . ( مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز )
• من عاشق رانندگی هستم و اگر فیلمساز نمی شدم ، دوست داشتم که راننده کامیون شوم (مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز )
• من یک فرد مذهبی سیاسی نیستم ولی برای خود اعتقاداتی دارم (مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمز )
• هر روز صبح که بیدا می شوم ، به همسایه هایم سلام می کنم ، این همان چیزی است که دوست دارم در فیلم هایم به تصویر بکشم ؛ دوستی و عشق میان مردم ... در تمام فیلم هایم خواسته ام این است که تصویری مهربان تر و صمیمی تر از انسانیت و کشورم را به نمایش بگذارم . ( مصاحبه با روزنامه گاردین )
• تفاوت ما سینماگران با تماشاگران در این است که ما به نگاتیو دسترسی داریم و آنها نه .
• برای ساختن یک سینمای جدید ، باید نقش بیننده را بیشتر در نظر گرفت ، این سینما را باید آنچنان ناقش و ناتمام بسازیم که تماشاگر بتواند خودش در بخش های خالی و ناتمام سینمای ما حضور فعال و سازنده داشته باشد ، به جای داشتن ساختار و چفت چفت و بست محکم که مو لای درزش نرود باید ساختار فیلم را ضعیف کنیم . ( مصاحبه با لوک نانسیریا ، سپتامبر 2000 )
• گاهی فکر می کنم ما فقط می توانیم انتخاب کنیم آنچه را قبلا دیگران انتخاب کرده اند .
• آنکس که مخالف فیلم من است و آنکس که موافق آن است ، هر دو دارند فیلم خودشان را بر اساس فیلم من می سازند .
• اتومبیل بهترین دوست من به شما می رود ، نه تنها بهترین دوست که خانه، دفتر و محل زندگی من هم هست . هنگامی که در اتومبیل هستم با شخصی که در کنار دستم نشسته حسی بسیار صمیمی و راحت دارم ، پرده ای بزرگ مقابل ما قرار دارد و سکوت نیز سنگین یا کسالت آور نیست . هیچکس در قید دیگری نیست و بسیاری جنبه های دیگر . ( مصاحبه با جف اندرو )
• یکی از جمله های رنوار نقاش را سرلوحه کارم کرده ام ، او می گوید اگر اشتباها رنگ را روی بوم نقاشی ریختید ، وحشت زده نشوید ، سعی کنید این لکه رنگ را به عنوان عضوی جدید و برای سامان دادن یک فضا در حاشیه آن به کار ببرید . فیلمسازی ما نیز در واقع مدیون اشتباهاتی اند که ما مرتکب می شویم .
• این فرضیه که فیلم هایم را برای اقشار روشنفکر می سازم و از پیش مخاطبانم را مشخص می کنم کاملا غلط است ، زیرا در میان دوستان نزدیک ام افرادی فیلسوف و آرشیتکت وجود دارند که به من می گویند ، خود تو در قیاس با فیلم هایت برای ما بسیار جذاب تری .
• سبک مثل چهره آدم است . کاری که آدم انجام می دهد خاص است . بنابراین بله ، تصور می کنم سبک من وجود داشته باشد . همان طور که تمامی کسانی که در دنیای سینما کار می کنند و فیلم می سازند صاحب سبک هستند . اما تصور نمی کنم که قابل تقلید باشد یا دست کم صد در صد بتوان تقلیدش کرد . اما گاهی در شگفتم که حتی قسمت هایی از کار خودم را هم به جا نمی آورم ، چه رسد به سینمای دیگران . ( فیلم ، شماره 354 )
• زمانی از خودم احساس رضایت دارم که به این جوان ها بیاموزم و مطمئن شوم همان اندازه که به جوانان تدریس می کنم از آنها یاد می گیرم .
• برای من به عنوان یک شهروند زندگی در ایران خیلی سخت است ، اما به عنوان فیلمساز ایران برایم بهشت است . ( وبسایت بی بی سی فارسی )
• فیلم خوب فیلمی است که بنظر برسد کارگردان ندارد .
• قصه سرایی ، به هیجان در آوردن بیننده ، نصیحت کردن و احساس گناه دادن به تماشاگر را دوست ندارم ، فیلم خوب فیلمی است که بعد از بیرون آمدن از سینما ، شروع شود .
• سینمای هالیوود درباره آدم های ویژه فیلم می سازد ، اما من درباره آدم های معمولی در شرایط ویژه فیلم می سازم .
• من درباره ی هیچ یک از فیلم هایم نظری ندارم .
چند جمله دیگران از او
- اولیویر هپسل ( طراح صدای فیلم « کپی برابر اصل ») : من هرگز این گونه کار نکرده ام . کمی بی رحمانه و سخت به نظر می رسد ، اما جالب است . هم معما گونه است و هم شهودی ؛ یک فلسفه شرقی .
- معصومه لاهیجی ( از عوامل « کپی برابر اصل ») : کیارستمی از هرچیز از پیش تعیین شده ای متنفر است ، شما اصلا نمی دانید که دقیقه دیگر چه اتفاقی می افتد ، چه برسد به روز بعد ؛ تنها درستی و کامل بودن است که تصمیمات او را توجیه میکند و این هم فقط برای خود کیارستمی مشخص است .
- مجله تایم ( 5 ژانویه 1998 ) : کیارستمی به نوای قلب آدمها گوش می دهد .
- ژان لوک گدار : سینما از گریفیث آغاز می شود و با کیارستمی به پایان می رسد .
- پروانه محسنی آزاد ( همسر بیژن منجدی ) : برای من داستان های بیژن منجدی مثل فیلم های کیارستمی است احساس می کنم در زندگی خودم هستم .
- خسرو دهقان ( هفته نامه سروش ، شماره 455 ، 12 آذر 1367 ) : عباس کیارستمی یک شهروند جهان سوم است ( منهای انسانهای استثنایی ) . شهروند جهان سوم ناگزیر به انتخاب است ، انتخاب یک راه ، از چند راهی که رودررویش قرار گرفته .. مصلحت یا کرنش .. در یک نگاه عمومی به نظر می رسد که کیارستمی در گستره ی جوراجوری کار ارائه داده و همواره نگهبان بیدار زمانه ی خود بوده . آری ، سینما هنر زمانه است ، اما او فیلمساز زمانه نیست .
- حسین علیزاده : در فیلم های کیارستمی چیزی که بلاتکلیف است موسیقی است . آقای کیارستمی متوجه نیست که در تصویرهایش چقدر موسیقی نهفته است . پس دست به دامان موسیقی های دیگر می شود و اصلا از اساس آن را حذف می کند .
- لورامالوی : کوزآپ کیارستمی واقعیت را به سینما برمی گرداند ، اما آن را سوژه توهم ، نقاب و دوسویگی سینما می سازد
- بهروز وثوقی ( مصاحبه با دنیای تصویر ، شماره 85 ) : فیلم های رفیق عزیزم کیارستمی که در سینمای ایران و جهان می درخشد را بسیار دوست دارم و از قدیم کارهای ایشان را پیگیری می کردم و از زیر درختان زیتون او بسیار خوشم آمد
- دیوید بوردول : از میان فیلم های دهه 90 ، فیلمی که بیشتر از همه عمیقا تکانم داد و به لحاظ شکل و فرم ، ماجراجویانه به نظرم آمد زیر درختان زیتون ( با وقایع گرایی ملموس اش ، انگاره دشوار ، طنظ و بهره کشی اش از برداشت های طولانی ) بود .
- آدرین مارتین : کیارستمی از فروتنانه ترین و خاضعانه ترین عناصر حیات ، طبیعت و سینما بهره می گیرد و تا عمیق ترین ، تکان دهنده ترین و رادیکال ترین منش های هنری دوران ما را تولید کند .
- سرژ توبیانا ( سردبیر « کایه دو سینما ) : در بافت فوق العاده خاص ایران و گسترش اصولگرایی مذهبی ، به نظر می رسد کار کیارستمی اصالت بارترین اتفاق زیبایی شناختی دهه ( دهه 90 ) است . دیدگاه او به جهان آزاد ، میزانسن های او بکر و تمام فیلم هایش عمیقا بشر دوستانه اند .
- شهید آوینی ( در واکنش تند و انتقادی به « مشق شب ») : تا هنگامی که بت پرستی در میان ما رواج داشته باشد ، آدم ها بزرگ می شوند نه حقیقت و آنگاه رفته رفته حرف ها و افعال آن آدم های بت شده جای حق را می گیرد و قضایای استدلالی بدین صورت در می آیند : « فلانی اینچنین گفت است و چون فلانی چنین گفته ، پس حق همین است . »
- آنتوان دویاک ( کایه دو سینما ) : کیارستمی یک کارگردان نیست ، او یک پرسشگر است ، پرسش درباره حقیقت .
- ابراهیم حاتمی کیا ( در شب شیشه ای ) : خیلی گندست ! خیلی .
فیلمشناسی
کارگردان
نان و کوچه (فیلم کوتاه)
زنگ تفریح (فیلم کوتاه)
دو راه حل برای یک مسئله (فیلم کوتاه)
همسرایان (فیلم کوتاه)
مسافر (۱۳۵۳)
آ. ب. ث. آفریقا محصول سال ۲۰۰۱ ایران و فرانسه است (۱۳۵۶)
قضیه شکل اول، شکل دوم (۱۳۵۸)
اولیها (۱۳۶۳)
خانه دوست کجاست؟ (۱۳۶۵)
مشق شب (۱۳۶۷)
کلوزآپ (۱۳۶۸)
زندگی و دیگر هیچ (۱۳۷۰)
زیر درختان زیتون (۱۳۷۲)
طعم گیلاس (۱۳۷۶)
باد ما را خواهد برد (۱۳۷۸)
آ. ب. ث. آفریقا (۱۳۷۹)
ده (۱۳۸۰)
پنج (۱۳۸۲)
بلیتها (۱۳۸۳)
جادههای کیارستمی (۱۳۸۴)
رومئوی من کجاست؟ (یکی از اپیزودهای هر کس سینمای خودش) (۲۰۰۷ میلادی)
شیرین (۲۰۰۸ میلادی)
کپی برابر اصل (۲۰۰۹ میلادی)
نویسنده
گزارش (۱۳۵۶)
اولیها (۱۳۶۳)
کلید (۱۳۶۴)
خانه دوست کجاست؟ (۱۳۶۵)
کلوزآپ (۱۳۶۸)
زندگی و دیگر هیچ (۱۳۷۰)
سفری به دیار مسافر (۱۳۷۲)
زیر درختان زیتون (۱۳۷۲)
سفر (۱۳۷۳)
بادکنک سفید (۱۳۷۳)
طعم گیلاس (۱۳۷۶)
بید و باد (۱۳۷۷)
باد ما را خواهد برد (۱۳۷۸)
طلای سرخ (۱۳۸۲)
ده (۱۳۸۰)
بلیتها (۱۳۸۳)
جادههای کیارستمی (۱۳۸۴)
کپی برابر اصل (۲۰۰۹ میلادی)
جوایز
جایزه ویژه هیات داوران جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان تهران ۱۹۷۰
جایزه اول بخش روایی چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم جیفونی ایتالیا برای فیلم تجربه ۱۹۷۴
جایزه ویژه هیات داوران نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران برای فیلم مسافر ۱۹۷۴
جایزه تلویزیون ملی ایران در نهمین جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران برای فیلم مسافر ۱۹۷۴
دیپلم افتخار منتقدان، یازدهمین جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران برای فیلم لباسی برای عروسی ۱۹۷۶
جایزه اول جشنواره فیلمهای آموزشی مکزیکو برای فیلم دو راه حل برای یک مسئله ۱۹۷۶
نامزد نخل طلایی جشنواره کن برای فیلم زیر درختان زیتون ۱۹۹۴
برنده نخل طلایی جشنواره کن برای فیلم طعم گیلاس ۱۹۹۷
نامزد شیر طلایی جشنواره ونیز برای فیلم باد ما را خواهد برد ۱۹۹۹
برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره ونیز برای فیلم باد ما را خواهد برد ۱۹۹۹
نامزد نخل طلایی جشنواره کن برای فیلم ده ۲۰۰۲
دریافت دکترای افتخاری دانشسرای عالی پاریس (اکول نرمال سوپریور)
دریافت نشان شوالیه ادب و هنر وزارت فرهنگ فرانس