جعفر پناهی ازآن دسته هنرمندانی است که قضاوت درباره ی او محدود به قضاوت درباره ی اندیشه و طرز تفکر او شده است، واضح تر این که به ندرت سبک فیلمسازی او نقد شده است، افراد در مواجه جعفر پناهی در دوسمت ایستاده اند گروهی که او را خودفروخته و عامل غرب می دانند و فیلم های او را صرفا بیانیه هایی سیاسی قلمداد می کنند که با پررنگ نشان دادن کاستی های فضای داخلی به جوایز ریز و درشت خارجی رسیده است.
از دید این گروه فیلمهای پناهی فاقد هرگونه اصول فیلمسازی است و گروه دیگری که پناهی را فردی خلاق و جسور قلمداد می کنند که موفق شده تلفیق مناسبی از دنیای واقعی و عرصه فیلمسازی بسازد و فیلم های او را سندی برای ثبت این برهه از تاریخ ایران می دانند، حالا پناهی با فیلم (تاکسی) و با توجه به ممنوعیتی که در عرصه ی ساخت فیلم داشته به شکلی پنهانی و با حداقل امکانات تولید شده است به جایزه ی خرس طلایی برلین رسیده،اینکه این فیلم تا چه اندازه ارزشمند بوده است و چقدر لایق این جایزه بوده را افرادی بهتر می توانند قضاوت کنند که با سازو کار این جشنواره ها آشنا باشند، در زیر نگاهی گذرا به آثار جعفر پناهی انداخته ایم یک نگاه کاملا سینمایی و فارغ از سیاست،آنچه که مسلم است نمیشود سیاهی فیلم های پناهی را انکار کرد و همچنین تاثیر و نفوذ سیاست بر جشنواره های خارجی را ،همانطور که خلاقیت کارهایی چون (آفساید)قابل انکار نمی باشد.
بادکنک سفید
فیلمی شبیه به دنیای فیلم های کیارستمی بر اساس فیلمنامه ای از کیارستمی ،شاید پر قدرت ترین ساخته ی پناهی که به سفارش گروه کودک شبکه ی دو و در سال 1373 ساخته شد،فیلم در سال 1374 دومین فیلم برتر انجمن منتقدین شد،فرشته صدر عرفایی برای ایفای نقش در این فیلم کاندید دریافت سیمرغ شد،دکوپاژ مناسب، تدوین فوق العاده و سینمایی داستان گو و شاعرانه از جمله شاخصه های بادکنک سفید است،بازی های درخشان از جمله بازی آیدا محمد خانی که بار داستانی فیلم بر دوش اوست از جمله ی دیگر نکات مثبت فیلم است ،بادکنک سفید متعلق به دورانی است که سینمای پناهی در ذیل نگاه های سیاسی نبود، از این رو فیلم مورد قبول دیدگاه های مختلف قرار گرفت.
دایره
پناهی فیلم دایره را بر اساس فیلمنامه ای از کامبوزیا پرتوی ساخت،فیلمی زنانه و معترض ،شروع فیلم با تولد نوزاد دختری است که بنا به جنسیتیش هیچ کس از آمدنش خوشحال نیست،فیلم با بستر قرار دادن یک کلانتری گریزی به تمام مشکلات زنان در جامعه ی ایرانی می زند فیلمی بی زمان که با بزرگنمایی مشکلات زنان ایرانی احساسات را نسبت به فیلم جریحه دار کرد، خیلی ها این ساخته ی پناهی را فیلمی بدبین و سیاه می دانند ، که از لحاظ فنی ومسایل مربوط به فیلمنامه دارای انسجام نیست، دختر چریکی که آبستن است و مرد او تیرباران شده و یا زنان و دخترانی که نمی توانند آزادانه سیگار بکشند، درماندگی مادری که نوزادش را در خیابان رها می کند، نگاه جنسی مردان به زن در جامعه ،از جمله مواردی است که فیلم تلاش دارد به آن اشاره کند،دایره در جشنواره ی ونیز دیده شد و جایزه ی اول این جشنواره را هم کسب کرد منتقدیین به این جشنواره، جایزه را سیاسی و غیر منطقی عنوان کردند.
طلای سرخ
داستان فیلم در رابطه با سرقت از یک طلا فروشی است، پناهی در داستانی به ظاهر حادثه ای به مساله ی شکاف طبقاتی در جامعه ی ایران می پردازد و به بسیاری از حوزه هایی که سبب ساز اختلاف طبقاتی شده اند ورود می کند، بکر بودن داستان فیلم از ان جهت است که شمایل همیشه مثبت رزمنده با کاراکتر حسین این بار می شکند و دست به دزدی می زند او که یک رزمنده است که در مقابل تیرگی های شهر دوام نمی آورد، فیلم با فیلمنامه ای از عباس کیارستمی تمام مولفه های فیلمهای کیارستمی را دارد ،داستان فیلم در جایی به مداخلات نیروهای نظامی در زندگی خصوصی مردم در جوامع توسعه نیافته گریز می زند و این از جمله نکات بحث بر انگیز طلای سرخ است، فیلم تلخ و تیره و عبوس پناهی در جشنواره کن دیده شدو جایزه کسب کرد، شاید بتوان این فیلم را در جایگاهی بعد از بادکنک سفید به عنوان دومین فیلم استاندارد جعفر پناهی نام برد .نگاه نمادین پناهی به گره ی کراوات که باعث خفگی رزمنده ی طغیانگر است از نکات قابل اعتنای طلای سرخ می باشد.
آفساید
فیلم داستان تلاش چند دختر برای ورود به استادیوم آزادی و تماشای بازی ایران و بحرین است ،این بار هم پناهی زنان و محدودیت های آنان را در مرکز داستان قرار داده است در حالی که حواس کل جامعه به ساق های بازیکنان تیم ملی است ،حواس فیلمساز به محرومیت زنان ایرانی است فیلم آفساید درمضمون بکر است موضوعی که تا قبل از آفساید به آن پرداخت نشده بود و جذابیت ذاتی فوتبال فیلم را دارای کشش مناسبی کرده است در اینجا هم پناهی موفق شده بازی مناسبی از نابازیگرانش بگیرد و در سکانس هایی نظیر بازداشت موقت دختران در استادیوم هوشمندانه مابین دختران و سرباز دیالوگ برقرار می کند ،از نکات قابل توجه فیلم میتوان به لحن بی طرفانه ی داستان اشاره کرد (البته در مقام مقایسه با دیگر آثارش).
آفساید از جمله کارهای پناهیست که سیاهی کمتری دارد و البته در ایران هم به نسبت دیگر آثارش دیده شده است. این یک فیلم نیست پناهی در (این یک فیلم نیست) برای فرار از محدودیت های ایجاد شده در عرصه ی فیلمسازی به تکنیک عجیبی پناه می برد او از طریق دوربین موبایل و با کمک مجتبی میر طهماسب در نشیمن و پذیرایی خانه اش پرسه می زند تلفنی با وکیلش صحبت می کند به سوسمار درختی دخترش رسیدگی می کندو بریده هایی از ساخته های قبلی اش را تماشا می کند، پناهی دراین فیلم به وضوح در موقعیت یک تماشاچی قرار می گیرد و فیلم به ظاهر ساده ی کارگردان جنجالی ،هوشمندانه موقعیت محدود سازنده اش را نمایش می دهد،فیلمی که هیچ طرحی ندارد در سبکی که نمی توان برای آن اسمی پیدا کرد حرف هایش را می زند و توامان یک دوره ی تاریخی و یک زندگی روزمره را ثبت میکند.
پرده
فیلم مشترک پناهی با کامبوزیا پرتوی داستان مرد نویسنده ای است که از شهر می گریزد و به یک ویلا پناه می برد و پرده ها را می کشد و تلاش میکند ارتباط خود را با دنیای پیرامونش قطع کند، اما ورود یک خواهر و برادر فراری به ویلا باعث اتفاقات دیگری می شود،این ساخته ی پناهی را که پرتوی درآن نقش پررنگی دارد نمی شود فیلم نامید، تماشای فیلم حوصله ی زیادی می خواهد،طرح مبهم داستان باعث شده است کشش فیلم از بین برود فیلم آشکارا در مورد خود پناهی است اینکه او در وضعیتی قرار گرفته است که نمی تواند فیلم بسازد و باقی قضایا.
تاکسی
فیلم را باید وامدار سینمای کیارستمی تلقی کرد چیزی شبیه به (ده) جعفر پناهی این بار در تاکسی می نشیند و به عنوان راننده ی نابلد مسافرانی که گاه بازیگرند و گاه یک فرد عادی را جا به جا می کند ،پناهی این بار هم به نوعی مشغول دور زدن است، او حرف ها و سکنات مردم را ثبت می کند و مسافران را رایگان جا به جا می کند،مطمئنا اثری با چنین ساختاری را نمی توان فیلم نامید شاید بستری برای حرف های پناهی باشد. اما از اصول متداول فیلمسازی تبعیت نمی کند،اشاراتی که فیلم به محدودیت های فیلمسازی و اتفاقات سیاسی دارد فیلم را بازهم تبدیل به یک اثر معترض کرده است ،انتخاب یک حریم خصوصی(فضای داخل ماشین) که حریم عمومی بر روی آن تاثیرگذار است تمهید مناسبی برای این نوع فیلمسازی است اما اینکه تا چه حد می شود چنین کاری را اثر سینمایی قلمداد کرد بحث دیگری است.
بخشهایی از این یادداشت از سایت نقد فارسی برداشت شده است.