یک مکزیکی عشق سینما که علاوه بر کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی هم می کند. کوارون هم مثل سایر رفقای مکزیکی و سینمادوستش ابتدا یکی دو فیلم جمع و جور در مکزیک ساخت و بعد در یک روند منطقی و حساب شده جایش را در هالیوود محکم کرد.
استاد بعد از ساخت دو فیلم بلند در زادگاهش، در سال 1995 فیلم معمولی «یک شاهزاده کوچک» را براساس اقتباسی از یک رمان و با تیمی از بازیگران نه چندان مشهور و یک بودجه 17 میلیون دلاری ساخت. فیلم فقط 10 میلیون دلار فروش کرد، ولی کوارون ناامید نشد و در گام بعدی سراغ وزنه سنگین تری رفت! این بار اقتباسی از اثر مشهور و کلاسیک چارلز دیکنز، «آرزوهای بزرگ».
رابرت دنیزو، این هاوک و گوئینت پالترو سه بازیگر مهمی بودند که با اعتماد به کوارون کم تجربه، بازی در فیلم را پذیرفتند. فیلم مورد استقبال نسبی مردم و منتقدان قرار گرفت و سرنوشتش بهتر از فیلم قبلی بود، ولی همچنان باعث جا افتادن کوارون در سیستم عریض و طویل هالیوود نشد. سال 2001 سال سرنوشت ساز زندگی این فیلمساز مکزیکی بود.
آلفونسو در این سال به اصل خویش برگشت و اثر محبوب و کالت اش با نام Y tu Mama tembien (و مادرت هم همینطور) را به زبان مادری ساخت تا حسابی اسم در کند. فیلم با بودجه ناچیز 5 میلیون دلاری ساخته شد و 30 میلیون دلار فروخت، نامزد چند جایزه گلدن گلوب و بفتا شد و به فهرست نامزدهای بهترین فیلمنامه اوریجینال اسکار هم راه پیدا کردو به قول معروف ترکاند. ضمن اینکه «گائل گارسیا برنال»، بازیگر – اینک مشهور – مکزیکی ها و هم به عالم سینما معرفی کرد.
کوارون که تا به اینجای کار سراغ پروژه های جمع و جور رفته بود، 3 سال بعد با در دست گرفتن پروژه ای عظیم به جمع کارگردانانی پیوست که شانس ساختن یک فیلم از سری فیلم های هری پاتر به آنها رو کرده بود. ماحصل این اتفاق ساخته شدن یکی از بهترین هری پاترها بود. «هری پاتر و زندانی آزکابان» با آن فضای تیره و تارش هم دل منتقدان را برد، هم خوره های هری پاتر را راضی کرد و هم سود کلانی به جیب سازندگانش ریخت. کوارون با ساخت این فیلم جایگاهش در هالیوود را تثبیت کردو بعد از آن با ساختن فیلم جمع و جور و تحسین شده «فرزندان آدم»، استراحتی به خودش داد. بعد از فرزندان آدم کوارون چند سالی را به تهیه کنندگی فیلم های موفقی مثل «هزارتوی پن» گذراند و امسال هم با ساختن «جاذبه»، با توپ پر به دنیای کارگردانی بازگشت.مکزیکی ها راه های موفقیت در سینما را کشف کرده اند؛ آنها یک فرمول امتحان پس داده دارند.
لاماسیای سینما
کوارون تنها کارگردالن محبوب و موفق سینمای مکزیک نیست. همانطور که در مقدمه هم اشاره کردیم، مکزیک طی سالیان اخیر تبدیل شده به معدنی جمع و جور از استعدادهای ناب سینمایی. از این منظر سینمای مکزیک را می توان با مدرسه فوتبال آزاکس در گذشته نسبتا دور و لاماسیای یک دهه اخیر بارسلونا مقایسه کرد. کم نیستند فیلمسازان خوشفکر و خلاقی که بعد از ساختن چند فیلم جمع و جور در وطن خودشان، توسط کاشفان هالیوودی شناخته و به سرعت جذب سینمای آمریکا شده اند و نازشان در هالیوود حسابی خریدار دارد. یکی از مهمترین ویژگی های این مکزیکی ها سرعت آنها در رسیدن به قله و قدرت است. همه آنها سیر مشترکی را طی کرده اند؛ با بودجه های ناچیز در مکزیک فیلم های کوچک و پرشور می سازند، به آمریکا می آیند، قاپ دل منتقدان و تماشاگران را به صورت همزمان می دزدند و تبدیل می شوند به کارگردان ها و تهیه کنندگان قدرتمند و صاحب نفوذ.
رابرت رودریگوئز
مکزیکی الاصل و یا غار «کوئنتین تارانتینو»، کارش را با ساخت فیلم ویدئویی کوچکی به اسم «ال ماریاچی» در مکزیک آغاز کرد. بودجه فیلم فقط 7 هزار دلار بود! ولی فیلم نزدیک به 2 میلیون دلار فروش کرد و هالیوودی ها را مجاب کرد تا از رودریگوئز بخواهند قسمت دوم فیلم با نام «دسپرادو» را با مشارکت بیشتر آنها بسازد. رودریگوئز بعدها با ساختن طیف متنوعی از آثار سینمایی مانند «بچه های جاسوس»، «از گرگ و میش تا سحر» و «شهر گناه»، به یکی از مشهورترین کارگردانان سینمای جهان تبدیل شد.
آلخاندرو گونزالس ایناریتو
که در سایت مشهور IMDB با یک رتبه بالاتر از آلفونسو کوارون، به عنوان بهترین کارگردان مکزیکی دنیا انتخاب شده است و سه گانه مشهور مرگ محورش با آن روایت های غیرخطی شهرتی عالمگیر دارد. ایناریتو با «عشق سگی» سیلی اول را خیلی محکم زد و با درو کردن چند جایزه مهم (از جمله بهترین فیلم خارجی زبان بفتا) از تولد یک کارگردان صاحب سبک خبر داد. موفقیت خیره کننده استاد با «21 گرم» و «بابل» به اوج رسیدو با «بیوتی فول» ادامه پیدا کرد تا گردت و خاک کردن مکزیکی های اسپانیولی زبان در آمریکا ادامه داشته باشد.
گی یرمو دل تورو
هم که حتما معرف حضورتان هست. نویسنده، کارگردان و تهیه کننده قدرتمند هالیوودی که بعد از ساخت اثری کامیک بوکی از سری کتاب های «پسر جهنمی»، با «هزارتوی پن» کاری کرد که تماشاگران مشکل پسند و دماغ سربالای جشنواره کن، 20 دقیقه به صورت سرپا برای فیلمش کف بزنند! دل تورو امسال هم اثر عظیم و خیره کننده «در حاشیه اقیانوس آرام» را روی پرده داشت که از نظر جلوه های بصری، جزو رقبای «جاذبه» محسوب می شود.
با نگاهی مختصر به این اسامی و مرور کارنامه بسیار موفق هر کدام از آنها می توان به نفوذ کردن یک خون مرغوب مکزیکی به رگ های سینمای آمریکا پی برد. این کشور همسایه آمریکا که به لقب ناخوشایند «بهشت خلافکاران» مشهور شده را می شود «زایشگاه فیلمسازهای بزرگ و صاحب سبک» دانست. مردان با ذوق، باهوش و خلاقی که راه موفقیت در حیطه سینما را خوب بلدند و ضمن وفاداری به سرزمین و زبان مادری، قادرند در هالیوود حکومت کنند.