ساختمانها و آپارتمانهای بزرگ اما واحدهایی قوطی کبریتی که حتی اکسیژن کافی برای زندگی ندارند. ایران یا کشورهای همسایه و غیرهمسایه هیچ فرقی نمیکنند، وقتی همه جا خانهها کوچکتر شدهاند. چاره چیست؟
میان شلوغی شهر با اندک درآمدی که جواب نان شب هم نمیدهد با دلهایی که از کفشهایمان پاره پارهترند به کدامین معبود پناه ببریم و دوباره باور کنیم که روزهای خوش کودکی، روزهایی که با اندک مشغله به سرعت برقوباد عبور کردند، دوباره فرامیرسند و اصلا چطور شد که خودمان را گم کردیم و شدیم آدمی که اکنون هستیم… نویسنده را ببخشید، کمی دلش از روزگار گرفته بود مجالی ندید، شما دوستان را محرم اسرار دانست؛ در ادامه با ما همراه باشید!
همه ما دوست داریم جایی داشته باشیم تا در اوقات سرد زندگی بغلمان کند و گرمای وجودش آرامشبخشمان بشود. هر کسی این مکان را به شیوه خودش پیدا میکند و آن را با چنگ و دندان از شر آدمها و اتفاقات بد محفوظ نگه میدارد. در این مجموعه از مطلب ساعت 24 میخواهیم ایدههایی در اختیار شما قرار بدهیم که به شما کمک میکند مکان امن خودتان را دنجتر و خواستنیتر تزیین کنید.
جایی که مهر شخصیت شما روی آن حکاکی شده و هیچ فردی نیست که بتواند ادعایی از آن داشته باشد. اگر خیلی خوششانس باشید احتمالا در خانهتان فضای نقلی دلبری به نام بالکن دارید که جز زمان پهن کردن رختهای شسته شده روی بند، سری به او نمیزنید و در واقع اصلا آدم حسابش نمیکنید؛ به طوری که 90 درصد از شما (از جمله خود نویسنده) حتی برای پهن کردن رختها هم به بالکن سر نمیزنید…
در ادامهی این مجموعهی بسیار دوستداشتنی میخواهیم بالکنهایی را با هم به تماشا بنشینیم که صاحبانی باسلیقه دارند. این افراد به بالکنهایشان شخصیت دادهاند و همچون یک اثر هنری از آنها مراقبت میکنند. این مجموعه سه شمارهای خواهد بود که در هر کدامشان حدودا 20 ایده مطرح میشود؛ باشد که عبرت بگیریم و از این پس رختهای شسته شده را خودمان پهن کنیم شاید مادر جان کمتر خسته بشوند: