شاید این مساله دغدغه شما هم باشد كه چطور با تغییراتی كوچك و هزینهای اندك خانهتان را باب سلیقه خودتان دكور كنید. ایدههای زیادی برای این تغییر وجود دارد. شما هم با توجه به فضایی كه دارید باید تصمیم بگیرید و آستینهایتان را برای یك تغییر اساسی بالا بزنید! ما هم در همین راستا پیشنهادهایی برای شما داریم. مسلما دكور كردن هر فضایی در گام اول به پتانسیل آن فضا و در گام دوم به اینكه چقدر دست شما برای تغییر و بازسازی آن فضا باز است، بستگی دارد.
الهام پیرزاد فارغالتحصیل گرافیك است و بازی با رنگها را به خوبی میداند. پیرزاد یك سوئیت كوچك 40-30 متری دارد كه خودش با ابزاری كه شاید حتی به ذهنتان هم نرسد، دكور خانهاش را تغییر داده است. دكور خانه الهام پیرزاد متفاوت و پر از خلاقیت است. او با كمترین هزینه بیشترین خلاقیت را خرج این خانه نقلی كرده است.
از چوبهای كنار جعبه میوه استفاده كردم!
دیواركوبهای آماده با انواع پوششهای چوب، سنگ و آجر به شكل طبیعی یا مصنوعی در بازار موجود است. در رابطه با استفاده از دیواركوبها به فكرم رسید از چوبهای كنار جعبه میوههای چوبی كه بریده شده و آماده است، استفاده كنم. وقتی برای پیدا كردن آنها به جایی كه این جعبهها را میساختند رفتم، با این بافت چوب برخورد كردم و از آنها خواستم چوبها را به اندازهای كه میخواهم برایم برش دهند بنابراین توانستم با هزینهای بسیار مناسب بخش دیگری از دیوارها را با دیواركوب چوبی پوشش دهم.
رنگ روی دیوار نمیماند!
برای دكور كردن این خانه با چند مشكل روبهرو بودم و البته یك شانس خوب! شانس خوبم این بود كه صاحبخانهام اجازه هر تغییری را به من داد؛ البته با هزینه خودم! مشكلاتی هم وجود داشت که یکی از آنها این بود كه دیوارها بهشدت مرطوب بودند، بهطوری كه استفاده از رنگ یا كاغذدیواری برای آنها ممكن نبود. به همین خاطر زمانی كه من این خانه را اجاره كردم دیوارها كنیتكس بود و بخش زیادی از این كنیتكس هم به دلیل رطوبت ریخته بود.
چند مرتبه برای اینكه امتحان كنم، بخشی از دیوار را رنگ زدم اما به فاصله كمتر از 24 ساعت همه رنگها میریخت. پس برای دیوارها باید فكر دیگری میكردم. با توجه به بودجه محدودی كه داشتم (كه یكی از بزرگترین دغدغههای من بود) در نهایت تصمیم گرفتم از رنگ انگشتی و دیواركوب استفاده كنم.
مصالحی مقاوم در برابر رطوبت انتخاب كردم
استفاده از رنگ انگشتی را برای بخشی از دیوار و دیواركوبهای چوبی را برای قسمتهایی دیگر انتخاب كردم. رنگ انگشتی، تشكیل شده از رنگ، چسبچوب و مل است. تركیب این مواد به نسبت خاصی با هم به دلیل غلظت و چسبندگی مناسب، این امكان را به من داد كه بتوانم دیوارهایی را كه خیلی صاف نیستند یا رنگ روی آنها به سختی قرار میگیرد پوشش دهم. حالا چرا به این رنگها میگویند بندانگشتی؟
برای اینكه این ماده آنقدر غلیظ است كه با قلممو امكان برداشتن و پخش كردن آن روی دیوار وجود ندارد و برای فرم و حالت دادن به آن باید از انگشتهایتان كمك بگیرید! در نتیجه هر طرحی كه دوست دارید را میتوانید روی دیوار ایجاد كنید. البته از دلایل دیگری كه این پوشش را انتخاب كردم این بود كه در مقابل رطوبت هم مقاوم است.
از كنار باغچه چهار متریام وارد خانه میشوم
یكی از بهترین قسمتهایی كه فكر میكنم طرحش خوب از آب درآمد، ورودی خانه است. این فضا تقریبا 2در2 متر است. من قبل از ورود به فضای اصلی خانه، از این نیمچه حیاط عبور میكنم. این قسمت هم مثل باقی قسمتهای خانه، قبل از بازسازی بسیار كثیف و پر از سیمهایی بود كه از دیوارها آویزان شده بود. دیوارهای حیاط هم قبل از سکونت من كنیتكس بود و این كنیتكسها ریخته بودند. در نتیجه دیوارهای حیاط هم باید رنگ میشد.
شیشههایی با روكش طلق!
در نهایت دیوارهای حیاط فسقلیام را با رنگهای اكریلیك رنگ و با گلهای رونده، گلدان و درختچههای كوچك تزئین كردم. نكته جالب، پنجره ورودی این فضا بود كه شبكهشبكه بود. روی این شیشهها، طلقهایی با رنگهای متفاوت گذاشتم با این نیت كه شبیه پنجرههای رنگی فضاهای سنتی شود. منظورم از طلق، همان طلقهایی است كه در لوازم تحریرفروشیها هم پیدا میشود؛ طلق هایی که برای جزوه در مدرسه از آنها استفاده میكردیم!
به فضای آشپزخانه نظم دادم
آشپزخانه من یك فضای راهرومانند است بنابراین نمیتوانستم تغییر زیادی در این فضا به وجود بیاورم. پس فقط رنگ كابینتها را تغییر دادم. در مرحله بعد با برچسبهای طرح چوب كه با رنگ كابینتهایم هماهنگ بود، روی سنگ كابینت آشپزخانه را هم پوشش دادم.
در كنار آشپزخانه یك شیشه سرتاسری و شبكهشبكه وجود داشت كه این شیشهها را هم با طلقهای رنگی پوشاندم. درواقع همان كاری را انجام دادم كه برای قسمت ورودی خانهام كرده بودم.
شبها داخل یك چادر میخوابم!
خانه من اتاق خوابی مجزا ندارد. به همین دلیل به اینكه شبها كجا باید بخوابم بسیار فكر كردم. چهار راهحل وجود داشت: ۱. استفاده از كاناپه (كه برای خواب راحت نبود) ۲. مبل تختخواب شو (كه گران بود) ۳. استفاده از تخت (كه جا نبود) ۴. استفاده از تشكی كه روی زمین انداخته شود و بعد از بلند شدن از خواب گوشهای جمع شود تا فضا مرتب به نظر برسد (به نظرم قشنگ نبود). كلی فكر كردم تا اینكه به خاطر آوردم قبلا در گشتوگذارهایی كه در اینترنت داشتم، عكسی از چادرهایی را دیده بودم كه تشكیل شده از چند عدد چوب و یك تكه پارچهای بود كه دورتادور آن نصب شده بود. در كف این تخت از بالشتك و زیرانداز ضخیمی استفاده شده بود. درست شبیه به چادر سرخپوستها!
نمیخواستم خانهام قهوهای باشد!
نمیدانم تا چه اندازه موفق شدم اما سعی كردم رنگ غالب خانهام قهوهای نباشد. برای دكور خانه، چون دیوارها چوب بودند و همینطور مبل، میز، كتابخانه، كمد و. . . همه به رنگ قهوهای تیره بود از وسایل و پارچههای رنگی یا هر چیزی كه رنگ دیگری را به این فضا وارد میكرد، استفاده كردم؛ هر چیز رنگی كه باعث میشد فضای خانهام از سنگینی رنگ قهوهای خارج شود.
تختم را خودم ساختم!
به این فكر كردم كه چرا خودم این تختخواب را نسازم؟! به ذهنم رسید از همان تشك استفاده كنم اما آن را داخل یك چادر بگذارم تا هم فضای خواب را از باقی قسمتهای خانهام جدا كنم و هم این قسمت نسبت به بقیه فضای خانه فضایی دكوری محسوب شود تا به اصطلاح در خانه كوچكم بدچشمی نكند!
همین كار را هم انجام دادم. الان تشك، لحاف و بالشم داخل این چادر قرار میگیرد و خانهام هم شلوغ به نظر نمیرسد. با استفاده از چند شاخه چوب بامبو كه از قسمت بالا به وسیله یك طناب محكم به هم متصل شدهاند و از پایین هم به وسیله یك رشته طناب كه هر شاخه چوب را به هم مربوط میكند و باعث استحكام این سازه میشود، تختم را خودم ساختم!