این دوران، دوران تغییرات سریع است. تغییرات حاصل در سراسر جهان به دنبال دو جنگ جهانی و پیشرفتهای چشمگیر در تکنولوژی طی این قرن آهنگ زندگی را سرعت بخشید. حدود دویست سال پیش دهها سال طول میکشید تا یک سبک دکوراسیونی در میان کشورهای اروپایی گسترش یابد و سپس اقیانوسها را به سوی باقی جهان طی کند. اما امروز گسترش وسایل ارتباط جمعی کوچکترین تغییرات در مد را ظرف چند روز به اقصی نقاط جهان میرساند.
از این رو سبکهای دکوراسیونی تقریباً با سرعت تغییرات مد لباس در حال تغییر و تحول هستند و از آنجا که مردم قادر به تغییر دادن مبلمان و وسایل منزل و دکوراسیون کلی خانه در زمانهای کوتاه نیستند، امروز اغلب سبکهای دکوراسیونی دچار تداخل و به عبارتی همپوشانی،حتی در یک خانه واحد، میشوند. در ابتدای قرن بیستم در میان طراحان دکوراسیون اروپایی عکس العملی نسبت به تزئینات افراطی اوایل قرن نوزدهم پدیدار شد و آنان را به سوی سبکی از معماری که بیشتر بر روی فضاهای باز، تناسب و سطوح صاف تکیه داشت، سوق داد. در فرانسه «جنبش مدرن» توسط فردی به نام کربوزیر (۱۸۸۷ـ۱۹۶۵ Corbusier) شکل گرفت. از او کتابی با عنوان «درباره معماری» در سال ۱۹۲۷ به زبان انگلیسی به چاپ رسید که در آن «نکتههایی از یک معماری جدید» را مطرح میکرد: ردیفهای افقی پنجرهها، نقشهای آزاد، نمای ساده و سقفهای مسطح. در ایالات متحده آمریکا، فرانک للوید رایت (۱۹۵۶ـ۱۸۶۷) خطوط ساده افقی و اتاقهای وسیع و کم ارتفاع در معماری را توسعه داد. خانههای معروف طراحی شده توسط او در اطراف شیکاگو به نحوی چشمگیر بی پیرایه هستند با نمای ساده اما زیبا از ترکیب آجر با چوب مرغوب. مدرسه طراحی باهاوس که در سال ۱۹۱۹ در ویمار آلمان تاسیس شد، سردمدار بسیاری از ایدههای جنبش مدرن بود.
هدف مدیر این مدرسه، والتر گروپیوس (۱۹۶۹ـ۱۸۸۳) ایجاد ارتباط میان همه آموزشهای هنری، معماری و طراحی بود. معماری حاصل از این تجمع به صورت ساختمانهای مکعب مانندی با سقفهای مسطح و ردیفهای عمودی و افقی پنجرههای بزرگ با قابهای فلزی برای راه یافتن نور طبیعی فراوان به داخل بود.
نوگرایی، کارایی و بهداشت جوهر اصلی سبک جدید بود. رنگ سفید رنگ ارجح برای دیوارها بود که عاری از تزئینات و گچبریهای پیشین، سطوحی صاف و ساده بودند. درها بدون قاب بندیهای سنتی و تنها پوشیده از سطوح تخته سهلای رنگ شده بودند. فرمها بیشتر به سوی آیرودینامیک شدن متمایل بود و مبله کردن اتاق خواب، اتاق نشیمن و آشپزخانه با وسایل توکار متداول شد. در هلند گروهی تحت عنوان «استایل» (به معنای سبک)، نامی برگرفته از مجلهای با همین عنوان نیز رسالت خود را بر بریدن هرچه بیشتر از فرمهای متداول و گذشته و پیش بردن طراحی دکوراسیون به سوی قرن بیستم قرار داده بود.
رهبر این گروه گرت ریتولد (۱۹۶۴ـ۱۸۸۸) طراحیهای خود را بر پایه فرمهای سه گوش آبستره با رنگهای اولیه قرمز، آبی و زرد قرار داده بود.
معروفترین ساختمان او، خانه شرودر در اتریش، نمایی با خطوط ساده، سطوحی متشکل از قطعات بلوک مانند بدون هرگونه گچبری روی دیوارها و سقف با ردیفهای متصل افقی از پنجرههای فلزی داشت. آرت دکو نقطه اوج زاهد منشی جنبش مدرن بود. آرت دکو نام خود را از نمایشگاهی که با عنوان «هنرهای تزئینی» به سال ۱۹۲۵ در پاریس برگزار شد، گرفته بود و در دهههای ۲۰ و ۳۰ قرن بیستم در اروپا و آمریکا بسیار مرسوم بود. بارزترین ویژگی این سبک استفاده از اشکال هندسی بود. دایرهها، نیم دایرهها، سه گوشها، چندضلعیها و مکعبها به عنوان طرحهایی برای فرش، کفپوش، کاغذدیواری، کاشی، پارچه و همچنین فرم مبلمان، ظروف، شومینه، چراغها، لوازم صوتی و خلاصه هر آنچه در دکوراسیون دخیل است، به کار گرفته میشدند.
موتیوهای ساده شده که منظرههایی چون غروب آفتاب را نشان میدادند و فرمهای استیلیزه شده درختان، گلها، فواره و اشکال حیوانات به ویژه آهو، در حالی که از نقوش تمدن باستانی آزتکها (معبد پلکانی زیگورات) و مصر (پس از راه یافتن به داخل معبد توتانخ آمون در سال ۱۹۲۲) الهام گرفته میشدند، بهطور گسترده مورد استفاده قرار میگرفتند.
این سبک که به شدت تحت تاثیر هنر شرق بود، مناسبترین سبک برای طراحی هتلهای لوکس، رستورانها، کشتیهای اقیانوسپیما، سالنهای تئاتر و صحنههای فیلمبرداری بود. طراحان فرمهای پرانحنا با سطوح پرداخت شده کالاهای سبک آرت دکو را با مواد اولیه متنوعی چون چوب خودرنگ روشن (گردو، بلوط و افرا)، چرم، مرمر و شیشه میساختند. انواع مختلف مبلمان و شیرآلات خانه با کروم ساخته میشد و انواعی نیز با پلاستیکهای جدید مانند باکلیت که سخت و براق است، تولید میشدند.
این ترکیب متنوع و مطبوع مصالح و مواد گوناگون در پس زمینهای از دیوارهای سفید، کرم یا بژ قرار میگرفت و با پارچههایی به رنگهای روشن ملایم مثل هلویی تکمیل میشد.
لکههایی از رنگهای نارنجی، سبز زمردی، آبی و قرمز نیز گاه این دکوراسیونها را مزین میکرد. در آمریکا حرکتی برای آیرودینامیک کردن همه وسایل به راه افتاده بود و چنان که طراحی اتومبیلها و لوکوموتیوهای قطار به سوی آیرودینامیک شدن میرفت، لوازم خانگی از قبیل یخچال و جاروبرقی نیز به تقلید از این جنبش با اشکال دوکی شکل و آیرودینامیک طراحی و تولید میشدند. در هر دو سوی آتلانتیک طراحی ساختمانها با نمایی آیرودینامیک، صاف و براق رایج شده بود.
جنگ جهانی دوم توقفی ناگهانی در روند حرکت طراحی و معماری به وجود آورد. با این حال تکنولوژی ساخت تخته سه لایه سبب شد که مصرف آن در صنایع هواپیماسازی رشد چشمگیری یابد. در سال ۱۹۵۱ فستیوالی در انگلستان برگزار شد که بر سادگی زاهدگونه پس از جنگ نقطه پایانی نهاد و سبکی که به دنبال این فستیوال و متاثر از آن در دهههای ۵۰ و ۶۰ قرن بیستم رایج شد، راحت و بی تکلف بود. این سبک «سبک معاصر» نام گرفت. هشت میلیون نفر از نمایشگاهی که خاستگاه سبک معاصر بود، دیدن کردند. در این زمان از بتون، شیشه و استیل در ساخت بسیاری از ساختمانها استفاده میشد از جمله ساختمان فستیوال سلطنتی که هنوز در کناره جنوبی رود تایمز پابرجا است.