پارچه و معضلات مربوط به این عرصه مدت هاست که طراحی لباس در کشور را تحت الشعاع قرار داده است.
در حالی که این روزها طراحی لباس رو به سمت شکوفایی می رود و تقاضاها برای استفاده از این بخش بیشتر شده، بخش نساجی همچنان با عدم پذیرش طراحان رو برو است. واردات پارچه و مطابق نبودن تولیدات داخلی با خواسته بخش پوشاک کشور سبب شده فعالان و متخصصان این عرصه خود را کنار بکشند و با کارگاه های شخصی و در ابعادی کوچکتر کار را دنبال کنند.
سودابه مظفری، طراح خوش نام و خوش فکر عرصه پارچه است. او فارغ التحصیل رشته طراحی و چاپ پارچه از دانشگاه الزهرا است و در مقطع ارشد میراث فرهنگی را دنبال کرده است. مظفری با برند "مادت" طراحی پارچه را در ابعاد کوچکتر، اما به زیبایی طرح های مینیاتوری دنبال می کند.
با توجه به اینکه شما یکی از اساتید و افراد برجسته حوزه طراحی و چاپ پارچه هستید، آیا نساجی ها از طرح های شما استفاده می کنند؟
اصولا نساجی ها وقتی کارهای طراحان داخلی را می بینند، می گویند، مزون پسند است زیرا به نظر آن ها طرح ها پیچیده و فاخر است و چون چاپ دستی روی آنهاست هزینه بالاتری برای آنها دارد. بنابراین نساجی ها بیشتر ترجیح می دهند از روی یک ژورنال کپی کنند. زیرا مطمئن هستند آثار کپی شده فروش دارد، اما این ریسک را نمی کنند که روی یک طرح و طراح سرمایه گذاری کنند. در واقع نساجی ها از طراح انتظار اپراتوری برای پیدا کردن نمونه های موفق و کپی کردن از روی آنها را دارند. این روش قطعا بسیار ارزانتر است و با هزینه طراحی قابل قیاس نیست.
آیا امکان چاپ پارچه صنعتی با طرح فاخر در داخل کشور هست؟
بله قطعا هست، اما اینکه چرا این اتفاق رخ نمی دهد را نمی دانم. مساله بیشتر بر سر ریسک است. اینکه نساجی ها نمی خواهند ریسک کنند زیرا این اتفاق تا امروز رخ نداده است و کسی حاضر نیست آن را شروع کند. سال هاست که طرح های پارچه با کپی تولید می شود.ممکن است از طراحی پارچه درحرف استقبال شود، اما در تولید بحث فروش و عدم فروش مطرح است از آنجایی که صحبت تیراژ است، ریسک بالایی است و سرمایه گذاران حاضر به این اقدام نیستند.
البته در دنیا طراحی و تولید پارچه بر دو محور است. بخش نخست مربوط به تولید انبوه است که ساده و عامه پسندتر است اما بخش دیگر نمونه خصوصی و اصطلاحا مزونی است که عده خاصی مخاطب آن هستند. این روند در تمام دنیا وجود دارد، زیرا یک پارچه خاص را افراد اهل هنر می پسندند اما تولیدات یک کارخانه را همه مردم و در مناطق مختلف خریداری می کنند.
چگونه است که پارچه های وارداتی می تواند نظر قشر انبوهی از مردم ما را از عامه گرفته تا مخاطبان خاص را تامین کند؟
این پارچه ها قشر خاص را جذب می کند زیرا خارجی است یعنی مخاطب به صرف خارجی بودن جنس آن را خریداری می کند. بارها شده است که خود من دیده ام آثارم به نام هندی فروش رفته است. یا در محیط های مجازی دیده ام که کار من به نام چاپ دیجیتال فروش رفته است. این یعنی اعتماد به جنس خارجی بیشتر است.
فکر می کنید چطور می توان این اعتماد را به مخاطب داخلی باز گرداند؟
واقعیت این است که بسیاری از مواقع تولیدات ما از نظر کیفیتی بسیار بهتر از کار هندی است. یعنی برخی مواقع آنچه از هند وارد می شود کار درجه سه است. متاسفانه این فرهنگ مصرفی که هر چه از آن طرف بیاید بهتر است، بر کیفیت غلبه کرده است. این نبود اعتماد را را باید با زمینه فرهنگی درمان کرد که در حیطه کاری من و امثال من نیست.
من بسیاری از مواقع پارچه ایرانی را ترجیح می دهم. در حال حاضر یک سری پارچه الیاف طبیعی از هند می آید که یک بار مصرف است، اما نمی دانم چرا مزون دار یا مشتری این کار را به بافته یزد و بروجرد ترجیح می دهد. اینکه کجا از مشتری ایرانی سلب اطمینان شده، سوالی است که من پاسخ آن را نمی دانم، اما شاید بیشتر این اطمینان به جنس خارجی برای نبود تنوع است به این معنا که مشتری تنوعی را که مد نظر اوست در بازار نمی بیند.
چقدر پارچه در طراحی لباس مهم است لذا وقتی طراحی می کنید چقدر به این عنصر فکر می کنید؟
اصولی ترین روش این است که ابتدا طراحی انجام شود سپس بر اساس آن پارچه طراحی شود. برای من این اتفاق زیاد افتاده است زیرا با طراحان همکاری دارم، اما وقتی خودم پارچه طراحی می کنم خیلی از مواقع به استفاده آن فکر نمی کنم و در لحظه به آنچه که خوب است، می پردازم.
ممکن است مشتری بخواهد از آن پارچه در پرده استفاده کند اما فرد دیگری برای لباس از آن بهره برداری کند. این یعنی مخاطب است که تعیین می کند پارچه چه کاربردی دارد و من چنین تعیینی ندارم.
اما این طبقه بندی دربازار پارچه است و وقتی مشتری دست روی نوع خاصی می گذارد فروشنده می گوید که چه کاربردی دارد؟
برای اینکه در ذهن ما جا افتاده است که نقش های درشت برای پرده خوب است و نقش های ریز برای لباسی است. در حالیکه الزامی وجود ندارد ودنیا پایبند این تقسیم بندی ها نیست. در واقع فرد آزاد است که لباسی درست کند که تنها یک گل درشت دارد زیرا این سلیقه فرد یا طراح است و هیچ محدودیتی برای آن موجود نیست.
ایده یابی در مورد آثار شما چطور اتفاق می افتد؟
تا یک مقطعی هر چه به ذهنم می رسید ودوست داشتم کار می کردم، اما آرام آرام به طبقه بندی پرداختم. یعنی یک مقطعی روی مینیاتور یا گل مرغ کار کردم. با توجه به اینکه یک نمایشگاه خارج از ایران داشتم، انگیزه پیدا کردم روی نقوش کشور خودمان کار کنم. این باعث شد جستجو ادامه پیدا کند و تحقیق و پژوهش در این فرم ها و نقش ها و مدرن شدن آنها برایم جذاب شود. سه سال است که درگیر مینیاتور و گل مرغ هستم که استقبال از آن در داخل و خارج خوب بوده است. استقبال از گل مرغ در داخل بیشتر بود زیرا این طرح ها همیشه در کتاب دیده شده است اما وقتی روی لباس می آید مخاطب بیشتری دارد.
ایرانی ها نسبت به طرح هایی چون گل مرغ یک نوستالوژی دارند اما چطور است که خارجی ها جذب طرح های ایرانی می شوند؟
اصولا کارهای هندی را هم مردم دنیا دوست دارند زیرا هر جایی که نقش و طرح می آید، کار پرمایه می شود. انگار خود کار می گوید یک تاریخ و فرهنگ دارم لذا مخاطب هر جا این اتفاق رخ دهد استقبال می کند. مثل ما که نقوش آفریقایی را هم دوست داریم، زیرا از دل یک فرهنگ آمده و یک پشتوانه دارد و به دل می نشیند. من خودم کارهای هندی را دوست دارم با اینکه نزدیک به طرح های ما است، اما رنگ آمیزی و فرم و نقش آن خوشایند ما است زیرا فرهنگ خاصی پشت آن طرح هاست.
به نظر شما لباس ایرانی باید چه ویژگی داشته باشد؟
من موافق این جمله نیستم، زیرا نمی توانیم بگوییم لباس ایرانی یا خارجی است. بلوز، دامن و شلوار همانی است که آن طرف دنیا استفاده می شود. اساسا نمی توان مد را منطقه ای کرد زیرا خواستگاه مد اصلا این نیست که بگوییم از آمریکا یا اروپا است و بحث مفصل تر و پیچیده تر از این حرف هاست. اینکه طراحان مد هر سال روی یک چیزی تمرکز می کنند، بماند اما اینکه چه چیزی باید مد شود از ذهن طراحان هم بیرون نمی آید.
البته می توانیم چیزهایی هماهنگ با فرهنگ و به فراخور حس و حال زندگی مان داشته باشیم. مد ایرانی همان چیزی است که تا امروز دیده ایم و رو به سمت تکرار دارد. دامن روی دامن، ژیله روی ژیله اینها چیزی است که به نام مد ایرانی نامیده شده و عملا کاربردی نیست. یعنی یک فرد برای رفتن به خرید از این همه لباس نمی تواند استفاده کند. و باز این نوع لباس در طبقه فاخر جامعه قرار می گیرد و دور از دسترس عموم می شود زیرا در زندگی روزمره به کار نمی آید. هنوز ما به مساله مد و لباس کاربردی نگاه نکرده ایم.
اگر مد ایرانی را حذف کنیم خیلی از پوشش اقوام ما زیباست و قابلیت پوشش دارد. شلوارهای گشاد و زیبا و ... که اگر کمی تغییر کند و مدرن شود چه بهتر و بسیار کاربردی است اما چون می خواهیم شاخ و برگ را زیاد کنیم بلایی بر سر کار می آوریم که تنها برای دیدن خوب است و قابلیت استفاده ندارد.
تا امروز بیشتر تحول و تحرک لباس و مد ایرانی در عرصه خانم ها بوده فکر می کنید برای آقایان هم امکان تغییر و شکل دادن هست؟
بیشتر مخاطب من تا امروز خانم ها بوده اند البته برای آقایان هم در حد تی شرت کار کرده ام. مساله اینجاست که آقابان به مراتب راحت تر از خانم ها در پوشش هستند. چه به لحاظ طرح و رنگ و اندازه و ... آقایان معذوریت هایی را که خانم ها دارند، ندارند لذا بر روی پوشش خانم ها بیشتر فکر شده است. می توان به این فکر کرد که لباس خاصی برای آقایان داشت اما قطعا مخاطب کمتری دارد زیرا وقتی یک مرد می تواند لباسی را که می خواهد تهیه کنم چرا به دنبال یک نمونه خاص باشد.
تا امروز چندین نمایش زنده لباس برگزار شده که شما در آن مشارکت داشتید، چقدر این بخش را تاثیرگذار می دانید؟
بالاخره هر اتفاقی زمان خودش را دارد. این نمایش زنده لباس برای من بسیار خوشایند بود زیرا توانستم یک جمع بندی از مجموعه کارهایم انجام دهم. اینکه انعکاس این اتفاق چه بوده است، نیازمند زمان است و چیزی نیست که بتوانیم در کوتاه مدت بررسی کنیم.