سارا قاسمی چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۰

وقتی اس ام اسی از مادرم می رسد غمگین میشوم؛ از شکل اس ام اس دادنش حتی. چشمهایش را ریز میکند و دکمه ها را سخت می فشارد. اس ام اس هایش همیشه جاافتادگی دارند.


سارا قاسمی دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴ - ۰۳:۰۰

پادشاه بعد از ورود به دست‌شویی هرچه جستجو کرد چیزی شبیه به «موال»های سنتی خودمان پیدا نکرد و در عوض کاسه‌ای دید بزرگ که معلوم نبود به چه کار می‌آید، غرورش اجازه نمی‌داد که از نوکر فرانسوی بپرسد که چه بکند؟


سارا قاسمی جمعه ۶ آذر ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۰

صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد. طاقت حفظ آن نداشت ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش در ربود و برفت.


سارا قاسمی پنجشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۰

مادر شوهری بود که عروسی خودپسند داشت. روزی می‌خواست نحوه پختن پلو را به او بیاموزد. دیگی حاضر کرد و گفت: ابتدا آب را در دیگ می‌جوشانی. عروس گفت: این را می‌دانستم.


سارا قاسمی يكشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۴ - ۰۴:۰۰

دو نفر از اهالى خراسان ، با هم به سفر رفتند، یكى از آنها ضعیف بود و هر دو شب ، یكبار غذا مى خورد، دیگرى قوى بود و روزى سه بار غذا مى خورد.


سارا قاسمی چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۰

یک روز عربی از بازار عبور می کرد که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد.


سارا قاسمی چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۹:۰۰

سلیمان فرزند داود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند.



شارژ سریع موبایل