مهدی خاکپور يكشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۰

یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا، مرد دنیا دیده ای بود که در خانه اش به روی دوست و دشمن باز بود. عقیده داشت که مهمان، حبیب خداست و به همین دلیل شب و روزی نبود که یکی دو نفر در خانه اش مهمان نشده باشند.


مهدی خاکپور سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۰

هر کاری که بدون نظم و ترتیب انجام شود و آغاز و پایان آن معلوم نباشد، تشبیه می‌شود به: آش شله قلمکار. این مثل، نشان از هرج و مرج و ریخت و پاش آن کار دارد.


مهدی خاکپور پنجشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۰

یه شتر به شتر دیگه از دست صاحبش شكایت می كرد كه گفت :صاحبم از بس بار من میكنه كه طاقتم طاق میشه.


سارا قاسمی يكشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۰

این مثل را وقتی می گویند که یکی مال ثروت زیادی داشته باشد. سخاوت نداشته باشد و از مالش چیزی انفاق نکند و به کسی نبخشد.


سارا قاسمی سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰

روزی روزگاری، تاجری كه دكان بزرگی در بازار داشت دو شاگرد هم سن و سال را در همان سالی كه این دكّان را خرید به كار گرفت. تاجر به یكی از شاگردان ماهی پنجاه سكه و به دیگری ماهی دویست و پنجاه سكه دستمزد می‌داد.


سارا قاسمی دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰

پسر جوانی با پدرش بر روی زمینی ، کشاورزی می کردند! مدتی گذشت و زمین اصلاً آماده ی بذر پاشی نشد. پسر در همان آغاز کار ناامید شد و به پدر گفت :"این کار اصلاً شدنی نیست!


سارا قاسمی شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۰

روزی روزگاری، كاروانی به قصد تجارت از ایران عازم یونان شد. در آن دوره هر كاروانی كه به قصد تجارت عازم سرزمینی می‌شد مسافرانش چند شتر و اسب كرایه می‌كردند و كالایی كه قصد فروش آن را داشتند بر حیوانات می‌بستند و عازم سفر می‌شدند.



شارژ سریع موبایل